در بیــــابــان عــــدم آب بقـــــا یافته ام
زمـــزم و کوثـــر و تسنیم و منا یافته ام
یعنــــی از طالـــــع بیــدار تو را یافته ام
ز تولای تـــــو راهــــی بـه خدا یافته ام
من دلخستــــــــه به درد تو دوا یافته ام
رنجها دیـــــــده و امــــروز شفا یافته ام
دیده از دیدن روی تو چو خورشید شده
دل ویرانــــه گهـــر پــــــرور امّید شده
شب تاریک من از جلوه ی تو عید شده
بهره ور جـان من از آن رخ فرشید شده
مرده با درد تو و زنـــــده ی جاوید شده
شده در عشــــق تو فانی و بقا یافته ام
دیده ی منتظرم بوده به سویت همه عمر
بوده در آرزوی دیـــدن رویـــــت همه عمر
بسته امّیــد به خاک سر کویت همه عمر
بوده دل شیفته ی طرّه ی مویت همه عمر
رفته ام بر اثر بـــــاد به بویت همه عمر
خاک کـــــوی تو نـــه از باد هوا یافته ام
ای گل بــــــاغ امامـــــت شرف گلشن دین
هادی امّـــــــــت اسلام ، دُرِ بحـــــــر یقین
کیست غیراز تو که خالی کندازشرک زمین؟
من عاشـق به تمنــــــای تـوام خاک نشین
دولت آن نیست که یابم دو جهان زیر نگین
دولت آن است و سعادت که تو را یافته ام
عاشقـــــان در دل شیــــدا اثرت یافته اند
عارفـــــان جمله به نــــور بصرت یافته اند
کافـــــــــران در کتب خود خبرت یافته اند
شاعــــــــران در نفحات سحرت یافته اند
زاهدان بر سر سجــاده گرت یافته اند
مــن میخواره تو را در همه جا یافته ام
مهــــــــــدی ای پرتو جاوید خدای متعال
منجـــــــــی عالم و آدم ، گل گلزار کمال
چو محمد به جمال و چو محمد به خصال
گر چه دیدار تو از فــــرط گناه است محال
شکرایزد که از این در به دعــــاهای کمال
هرچه دل خواسته بود آن همه را یافته ام.