سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    قدرت

    شعری از

    کیوان رادفر

    از دفتر دل نوشته ها نوع شعر چهار پاره

    ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۴ ۱۳:۲۵ شماره ثبت ۳۷۳۴۶
      بازدید : ۳۷۸   |    نظرات : ۲۵

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر کیوان رادفر

    قدرت
    فریبت می دهد سیمای قدرت
    بترس از سر در زیبای قدرت
     
    مشو داخل که در این خانه رسم است
    که ریزی آبرو را پای قدرت
     
    و باید بگذری از قند  " وجدان "
    که راحت حل شود در چای قدرت
     
     مزن حتی قدم نزدیک خانه
    که داخل می کشد سودای فدرت
     
    اگر دل را به شیطان می سپاری
    که عیاشی کنی شبهای قدرت ، ....
     
    چنان بی خود شوی از خود که بینیم
    "تو" دیگر نیستی فردای فدرت
     
    تو نا آگاهی و ما  در تعجب
    از این تاثیر برق آسای قدرت
     
    مشو مغرور قدرت ، هر چه هستی
    تویی یک قطره از دریای قدرت
     
    چه فرمان دادنی باشد ؟ زمانی ...
    که باشی تحت استیلای قدرت
     
    به زیر پا نمی اندیشد آن کس
    که جا خوش کرده در بالای قدرت
     
    اگر می ترسی از افتادنی سخت
    بجوی " افتادگی" را جای قدرت
     
    گشاید پر به سوی قله های ...
    بلند بی کسی ، عنقای قدرت
     
    توانی ، در تماشا کردن عشق
    ندارد چشم نابینای قدرت
     
    از آب عشق ، کی دارد نصیبی ؟
    عقاب تشنه ی صحرای قدرت
    (.......دو بیت هم  به امید لبخند شما !!!! :)
    درونش خالی از دلدادگی بود
    به وقت ازدواج ، آقای قدرت !!!!
     
    زنش قر قر کنان در زیر لب گفت :
    بسوزد کاشکی بابای قدرت !!!!
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند
    محمد حسنی

    درد اگر این درد مشترک بود همه هم درد بودند اما انگار بی تفاوتی زنجیر زندگی را از پایشان باز کرده است بداهه
    سید مرتضی سیدی

    هوای با تو پریدن نشسته در بالم ااا سراغ همسفری بی بهانه می گیرد

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1