دوشنبه ۳ دی
شهر افسانه ای سهراب شعری از شادخواست علوی
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۶:۲۵ شماره ثبت ۳۷۰۱۵
بازدید : ۴۹۹ | نظرات : ۳۰
|
آخرین اشعار ناب شادخواست علوی
|
شهر افسانه ای سهرابی
که دور از چشم هاست
آنگونه که سهراب انگاشت
بادبانها افراشت
تا درآید روزی یا در یک شب
به آن شهر که نهان
در پس هفت دریاست
شهر مهر ورزیدن
شهر عاشق ماندن
آنجا که دلها همه
عاری از تنهایی هاست
انتهایی بر هر رفتن
حاصل ره جستن
برکنده شدن از سختی
خانه ی آسایش
و ماندن ها، در شادی
آنجا که جای آزاد شدن از
تاریکی هاست
زورقی ساخت سهراب
اما نگران از در راه ماندن
زانرو که ره جستن به آن شهر غریب
گذر بایستن از توفانهاست
اما آن شهرِ سهرابی و رویایی
میزبان منست
هرآینه
در هر گذر و هر توفانی
در هر رفتن و هر نشستنگاهی
دستان تو را
در دست گیرم
تو، همان شهر منی
آغوش تو
آسمان تابنده من
جای آغاز و پایان منست
جایگاه بودن من، آنجاست
درکنارت، چه زنده بمانم
چه، در آغوشت
آرام بمیرم
توضیح
با پوزش فراوان، بیش از دوهفته است که کامپیوتر شخصی بنده ویروسی گردیده و امکان ورود به سایت معتبر شعر ناب را نداشته ام و این یکی دو قطعه شعر اخیر را نیز از طریق کامپیوتر دوستان ارسال نموده ام که ادامه آن برایم دشوار است. لذا تا رفع این نقیصیه توفیق خدمت رسیدن را نخواهم داشت.
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.