دوشنبه ۳ دی
احوال پدر شعری از یدالله عوضپور آصف
از دفتر عارفانه نوع شعر قصیده
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۴ ۱۹:۰۸ شماره ثبت ۳۶۲۱۸
بازدید : ۸۶۳ | نظرات : ۶۵
|
دفاتر شعر یدالله عوضپور آصف
آخرین اشعار ناب یدالله عوضپور آصف
|
بابم آمد به خواب نازم دوش
زرد روی و خمیده و خاموش
گفتمش ای پدربگو احوال
گفت،گویم تونیز میکن گوش
تاکه مارا به گور بسپردی
خاک شدمسکن وکفن مفروش
آمدندم دو کَس به استقبال
نقش سائل به چهرشان منقوش
پرس وجویی زحال من کردند
تاچه آورده ام زدنیا توش
درمقام جواب ، من گفتم
درهمه عمربوده ام درکوش
روزها روزه و شبان در ذکر
حج واجب گرفته ام بردوش
راه کعبه پیاده چندین بار
طی نموده وبوده ام درجوش
جنگ وپیکارکرده ام در دین
نیش خنجر بسی نمودم نوش
سائلان این زمن چوبشنودند
صیحه کردندکای فلان خاموش
آنچه آورده ای تو ازنیکی
آن بگو تاشود تو را سَرپوش
این متاعی که باخودآوردی
کم خریدارباشد و مخدوش
گو چه داری خبر زکارخلق
تا بگیریم ما همان را توش
چون تهی بود چنته ام باری
ازخجالت شدم چنین مغشوش
ای پسرتا تو را مجالی هست
این نصیحت زباب خود بنیوش
چنته خواهی که پربهاباشد
در رضایت تلاش کن ، میکوش
سنگ زیرین آسیا می باش
همچو آصف به دیگران مخروش
94/1/29
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.