يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر بهزاد چهارتنگی ( خاموش )
آخرین اشعار ناب بهزاد چهارتنگی ( خاموش )
|
بی گمان ؛
باید برای آرامش این روح سرگردان
خطوط ناموازی ذهنم را
به روشنایی شیرین موکّل آب ها بسپارم.
حق با تو بود هیوا !
در آسمان سربی ثانیه های سیاه من
کور سوی هیچ ستاره ای
رصد نخواهد شد .
حالا عذاب اینهمه کابوس و
دقایق نیامده
یعنی دق الباب تمام دردهای ناسروده ی تاریخ
چه سال های سپیدی ؛ هیوا !!!
که در هجوم این باد
پر پر شد .
حالا من ماندم و انبوهی از پنجره های بی پلک ،
و خطوطی ناخوانا
از ته مانده ی تلخ ترین قهوه ی عصر !!!
در این هزاره ی اندوه .
ها . . . ؛ تا یادم نرفته بگویم هیوا !
هرگز ؛
خواب هیچ تقو یمی را
بر هم نزده ام .
فقط گاهی ؛
در حلقوم این ماه معیوب
دردهایم را گریسته ام .
بهزاد چهارتنگی ( خاموش )
از مجموعه ی : هیوا در باد
سروده شده در : شهرکرد 90/3/19
ساعت : 22:13 دقیقه ی شب
از همه ی دوستان عزیزم که همواره نسبت به حسرت پاره های حقیر لطف داشته اند بی نهایت سپاسگزارم و از اینکه در این مدت کمتر مجال تلمذ از محضر دوستان و اساتید را دارم عذر می خواهم مشغله ها و روزمرگی ها مجال بیشتر را از من گرفته اند . انشاا... به زودی و پس از رفع مشکلات دوباره مثل قبل حضور مستمرتری را خواهم داشت تا بیاموزم از همه ی شما دوستان عزیز مهربانی را.
کوچک همه ی شما بهزاد چهارتنگی ( خاموش)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.