دوشنبه ۳ دی
یار بهتر شعری از علی امیری
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ ۱۴:۴۴ شماره ثبت ۳۵۱۳۰
بازدید : ۵۰۰ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب علی امیری
|
یار بهتر
به هنگام شبی سرد و نفس گیر
حزن و محزون، غرق ماتم، سوختم گریستم
لحظه ای و خنده ای از یادگار کهنه ای
یادگار ماندگاری، دستمالی، کز نقش و مینای نگارش
زندگی جاریست
مث تو، مجنون گر و افسونه گر
من که مجنون خورده ی روی توأم
من که محزون دیده ی جور توأم
من که در عالم جفا بس دیده ام
ملتمس، انگار کودک در پی مادر به شوق سازه ای
می خواهمت، لیک، آه، افسوس...
نامهربانی کرده ای
لایق ملکت ندانستی، شوخ چشمی اندکی
بی مروت
گر بشنوی آوای جانم می شوی خناسه ای
بار دیگر دیدمت
انگار یار دیگری است!!
دیدمت سرخ و عبوس
ویرانگری شیطان صفت، عفریته خو، آهن پرست
من به سوی تو چرا رو کرده ام؟
من که در عالم عجایب دیده ام
من به سوی یار بهتر می روم
عمر خود را صرف عشوه گر کنم؟
می روم، باش که این ره، می رود تا ناکجا آباد
آرزو دارمت این ره به سلامت بروی، که منم پا به ره چین و مشاریق شدم
مددی کن پروین، کم من ملتمس دل سوخته
سوی خورشید روم
که فرازش کنم آهی و نگاهت پروین
بار دیگر آه، زاده شوم کاش ز اول، در کنون دوران بیداری، هوشیاری
در پی طلعت خورشید، زیبایی، نور، صفا، صمیمیت، .....
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.