در همه ی سال و فصول خدا
پای نهادیم به اصول خدا
با شب معراج نبی غریبه
قدرشناسان نزول خدا
قبله کمی کج بر نا قابلان
سجده نماییم به پول خدا
سردر هر خانه سرک می کشیم
فضل فروشانه فضول خدا
نیت ناپاک و وجوب خطا
هیچ نشد هیچ قبول خدا
معاویه دشمن نسل زهرا
ما بعوض خصم رسول خدا
***
حالا ولی با ادعا نشستیم
منتظر منجی آخر هستیم
***
وقتی علی مالک اشتر می خواست
ما دنبال ملکهای بیشتر بودیم
علی به دنبال یه قنبر می گشت
ما دنبال قاضی اشعر بودیم
وقتی علی صدا می زد اباذر
ما ته بلوار ابوذر بودیم
علی برامون از قیامت می گفت
ما فکر کفشهای دم در بودیم
علی که دست گذاشت روی ذوالفقار
ما دست به کار زلف دلبر بودیم
موقع جنگیدن همه صلح جو
منتظر قران و خنجر بودیم
امام اگر جلو می رفت ما پشتش
اگر بودیم یه عمر عقبتر بودیم
***
حالا ولی با ادعا نشستیم
منتظر منجی آخر هستیم
***
بیخودی یک اسم صدا کرده ایم
هیات بازاری بنا کرده ایم
کوفه ایها رسوای کربلا و
ما به حسینیه اش خطا کرده ایم
وقتی که لبهای رقیه خشکه
جرعه به کام آتوسا کرده ایم
وقتی دو تا دست ابولفضل افتاد
ما تو محل علم هوا کرده ایم
هلهله ای کرده اگر حرمله
با سنج و زنجیر رقص بپا کرده ایم
***
حالا ولی با ادعا نشستیم
منتظر منجی آخر هستیم
***
حسین هنوز نفس داره تو میدون
ما سر دیگ عزا عزا می کنیم
سر حسین را بزنند به نیزه
ما واسه ته دیگ دعا می کنیم
بعد هزار سال به مرگ یزید
تازه حسین کوفه نیا می کنیم
زینب و سجاد که زنجیر شدند
ما دیگه اونها را رها می کنیم
حسینیه جمع می شه و با مونا
تا سال بعد می ریم صفا می کنیم‼‼
تا سال بعد باز هم فراموش می شه
لباس سیاهایی که تا می کنیم
برای سال بعد محرم آقا
از حالا نذر آرمیتا می کنیم
نذر حسین به آرمیتا نمودن
کلاهی برداشته ادا می کنیم
***
حالا ولی با ادعا نشستیم
منتظر منجی آخر هستیم