سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 25 فروردين 1404
  • روز بزرگداشت عطار نيشابوري
16 شوال 1446
    Monday 14 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

      دوشنبه ۲۵ فروردين

      گاهی فکرمیکنم..

      شعری از

      ســودابه صادقـــی

      از دفتر ماری جوانا و پروانه ها نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۹۳ ۱۵:۱۹ شماره ثبت ۳۴۲۶۳
        بازدید : ۶۷۵   |    نظرات : ۴۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      دخترک برف می بارید
      و برگ ها را می شمارد.
      362 و363و...300 و..
      و فکر می کرد
      به خود سوزی کوسه های سفید
      به دارا
       و جنیفر لوپز
      فکر می کرد.
      همین امشب می آید
      همین امشب
      با آن کلاه قرمز
      کفش قرمز
      وبا آن ریش بلند اشرافی اش
      می آید.
      وباز خیره می شود
      به درخت شاه توت همسایه
      366، 360و
      درخت خانه ما توت نداشت
      درخت خانه ما
      از پرنده ها بدش می آمد
      برف می بارید
       ودیوار های
      به هم چسبیده ی اتاق
      کریسمس را به هم
      تبریک می گویند.
      دیوار های به هم چسبیده
      بوی اسپند می آید
      بوی عمو یادگار
      و آن مرد
      با کلاه قرمز
      کفش قرمز
      و آن ریش بلند اشرافی اش
      می آید
      از پل آبشوران
      از خرابه های بیستون
      از زوریخ
      و یا نه !!!!
      از سفره هفت سین می آید.
      از درخت کریسمس
      که دلش برای
      پرنده ها تنگ شده است.
      یا نه اصلاً
      از دودکش خانه ما می آید
      و آنقدر سیاه می شود
      که دخترک
      یادش می رود
      آن مرد
      کلاه قرمز داشت
      کفش قرمز داشت
      آن مرد می آید
      همین امشب...
       
       

       
      نقد برای همه آزاد است...
       
       
      نقد سازنده مثل گرفتن دست یک راه گم کرده است.
       
       
      خندانک
       
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      المیرا قربانی

      نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار اا چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
      سیده نسترن طالب زاده

      س با واژه های کاری میکرد کنده کاری ااا بر روح نازک من ااا الواح ماندگاری اااا چون دارکوب میکاشت بر گوشه دل من ااا از شوق از تپیدن از عشق یادگاری ااا از شب عبور میداد سررشته های نوری ااا با ناوک نگاهش میکرد زرنگاری اا گفتم تو را چه حاصل زین رنجهای بیگنج ااا گفتا که میتراشم هر لحظه ای نگاری اااا از شادروان دکتر روحانی ااا تقدیم به پادشاهان سرزمین معنی ااا معلمان و اساتید بزرگوار ااا با مهر دوصدچندان
      شاهزاده خانوم

      ا گفتم چشاتو وانکن دنیا پراز گرگه ااا گفتم چشاتو وا نکن دنیا که دنیا نیس ااا رو ابر و باد و موج و دریا خونه باید ساخت ااا این خاک خنجرخورده دیگه خونه ی ما نیس
      محمد رضا خوشرو (مریخ)

      وکجایِ این شبِ تیره بیاویزم بیاویزم قبایِ ژنده خود را قبایِ ژنده خود را
      سیده نسترن طالب زاده

      ه ای باران ااا ای فریبای چشم اااا همه ات حتی خداحافظیت زیباست اااا چون زوال باشکوه از طبیعت ااا یا چونان جنگلهایی از ارغوان و طلا اااا با پرتو بی مثال خورشید ااا و اسمانی پر از ابرهای مواج ااا ترجمه ازاد از پوشکین اااا شب نیکو

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1