يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر ســودابه صادقـــی
آخرین اشعار ناب ســودابه صادقـــی
|
من سردم است
من سالهاست سردم است
و فکر می کنم
تمام جنگ ها هم سردند
وقتی نهنگ ها
تنهاییشان را
به صخره های می کوبند
مرغ های مهاجر
سرود ملی ام می شوند.
ودر جسارت پوتین ها
ماسه روح شقایق هاست
کدام ماشه تو را در سرزمین روسری ام میزاید ؟!
من سردم است
و می دانم
گوش ماهی ها
از سلولهای سجاده ام
سوگوار تراند
وقتی
هیچ کودکی صدای
دریا را سوت نمی زند
رنج کدتم ساز را می شود مضراب زد.؟
گاهی فکر می کنم
شاید نفت کش ها
پیمان صلح اند
و عشق بازی ماهی ها
پیمان صلح اند
گاهی فکر میکنم...!
روسری ام را با کدام تفنگ
گره زده ای که آشیان تمام گنجشک هاست؟
گاهی فکر میکنم
تمام رود ها
به پیراهن تو می ریزند
که هر گاه اسمت را می آورم
لب هایم طعم گوش ماهی می دهند.
گاهی فکر می کنم
تمام جنگ ها سردند.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.