سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        باز ماییم وهجوم تیشه ها

        شعری از

        علی اصغر اقتداری (حرمان)

        از دفتر آواز های زخمی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۳ ۱۳:۵۷ شماره ثبت ۳۳۸۷۸
          بازدید : ۷۴۶   |    نظرات : ۲۱۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی اصغر اقتداری (حرمان)
        آخرین اشعار ناب علی اصغر اقتداری (حرمان)

        بازماییم و هجوم تیشه­ ها
                  به بهانه ی تهاجم فرهنگی   از کتاب    از دل به کاغذ       82
        ای علمداران! علمداری کنید
        کاروان عشق را یاری کنید

         
        بازماییم و هجوم تیشه ­ها
        وای اگر غفلت کنیم از ریشه­ ها

         
        باز دشمن تُرکتازی می­کند
        با تبر در باغ بازی می­کند

         
        سبزیِ این باغ اگر غارت شود
        زیستن بی­ عشق اگر عادت شود

         
        تیشه­ ها در باغ جا وا می­ کنند
        آتشی از ریشه برپا می­ کنند!
                           ***
        راستی آن روزها یادش به خیر!
        آن همه شور و صفا یادش به خیر!

         
        بس که از لب­ ها دعا باریده بود
        بر زمین گویی خدا باریده بود!

         
        پشت هر تکبیر سنگر داشتیم
        قدر یک ایران برادر داشتیم

         
        با جنون سُرخمان در راه عشق
        کربلاهای مکرّر داشتیم

         
        تا گلاب افشان شود خاک وطن
        صد چمن گل­ های پرپر داشتیم

         
        از تمام قلّه­ های سربلند
        ما شکوهی بس فراتر داشتیم
        .......................
        آه! از آن ایام جز یادی نماند
        سینه­ ی از عشق آبادی نماند

         
        ما همان مردان لایق نیستیم
        کوه پیمان­ های عاشق نیستیم!

         
        دیگر آن رگ­ های غیرت خشک شد
        دست­ های با حمیّت خشک شد!

         
        موج­ های از خروش افتاده ­ایم
        مثل مردابِ خموش افتاده­ ایم!
        ***********
        ای وبای نان به جان افتاده­ ها!
        بی­ خبر از خفت افتاده­ ها

         
        اژدهایان اسیر گنج خویش
        گنج بادآورده و بی­ رنج خویش

         
        ای نفس­ هاتان به سم آمیخته!
        زشت و زیباتان به هم آمیخته

         
        بنده­ های آز و در کام هوس
        غرق شهد زندگی هم چون مگس

         
        ای به عیش و نوش دل خوش کرده­ ها!
        با شمایم ای شکم پرورده ­ها!

         
        تا به کی رو بر تغافل تاختن
        خانه بر امواج دریا ساختن
                            ***
        آه! کو آن پیر میداندار عشق
        آن انا الحق زن به روی دار عشق

         
        او که دریا شوکتش را می­ ستود
        دستِ باران بر کتش را می­ سرود

         
        او که تنها آفتاب عشق بود
        مهر و خشمش بازتاب عشق بود

         
        او که در خواب شیاطین آب ریخت
        بر شب بی­ یاوران مهتاب ریخت

         
        -تا دلم یاد جماران می­ کند
         ابر چشمم میل باران می­ کند

         
        پای تا سر غرقِ ماتم می­ شوم
        زخم می ­پوشم محرّم می­ شوم-

         
        ای علمداران! علمداری کنید
        دردمندان را پرستاری کنید

         
        دستشان در خشک سالی مانده است
        سفره ­شان از شوق خالی مانده است

         
        دردهای کهنه را درمان کنید
        کاخ­ های فتنه را ویران کنید

         
        بازماییم و هجوم تیشه­ ها
        وای اگر غفلت کنیم از ریشه ­ها

         
        سبزیِ این باغ اگر غارت شود
        زیستن بی­ عشق اگر عادت شود

         
        تیشه ­ها در باغ جا وا می­کنند
        آتشی از ریشه برپا می­کنند!

         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۴ شاعر این شعر را خوانده اند

        میثم دانایی

        ،

        رضا نظری

        ،

        شفق

        ،

        مهدی رستگاری

        ،

        عباس زارع میرک آبادی

        ،

        جواد مهدی پور ( آزاده )

        ،

        شاهین لقایی(شاهین)

        ،

        علی اصغر اقتداری (حرمان)

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        منوچهر مجاهدنیا

        ،

        عباس خوش عمل کاشانی

        ،

        راد ( احسان )

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        خوجه خرسه

        ،

        اله یار خادمیان(صادق)

        ،

        احمدرضاخانمحمدی

        ،

        فاطمه سادات بحرینی

        ،

        صدیقه محمدجانی ( نسیم حوالی دریا )

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        هاشم دانش مایه(دانش)

        ،

        فاطمه رها

        ،

        نسيم خسرونژاد صبا

        ،

        فرزان رادفر

        ،

        جواد مهرگان مجد

        ،

        زینب جعفری(تارا)

        ،

        ساحل شیدا(ساحل)

        ،

        حوریه هاتف

        ،

        کریم لقمانی سروستانی

        ،

        اصغر زند

        ،

        فاطمه توکلی

        ،

        اکبر رشنو

        ،

        زهرا سمیعی کوتنایی

        ،

        بهار تهرانی

        ،

        ابوالفضل سلطانی ابقاء

        ،

        راستا

        ،

        جعفر جمشیدیان تهرانی

        ،

        سعید غلامی خواننده

        ،

        مجیدنیکی سبکبار

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5