دوشنبه ۵ آذر
کوچه ی بن بست ( ته دنیا ) شعری از محسن مهرپرور ( م مهر)
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۰ ۱۱:۰۲ شماره ثبت ۳۲۴۹
بازدید : ۱۰۵۳ | نظرات : ۱۷
|
دفاتر شعر محسن مهرپرور ( م مهر)
آخرین اشعار ناب محسن مهرپرور ( م مهر)
|
نكند در ته اين كوچه بن بست آن زماني كه عصا همره گامهايم همدلم ميشود و مي بردم تا فرجام گنج پنهان مرا مار اين غاشيه ی درد به يغما ببرد نكند قلب مرا مور و مار از قفس سينه ي تنها ببرد عشق را لعن خدا طعمه كرمها كند و سينه كش خاك به زنهار ببرد نكند باد به خاكسترم آتش زند و شعله اش دود شود و داغ مرا آه كند و تا به ثريا ببرد نكند روزي روزي از روزها كه اين شعبده باز اين دنيا ورد اندوه بخواند به خرابات و مرا مست براند ز خودش درمیان كوچ زرد كوچه ها خيزان و افتان لنگ لنگان سوزان و لرزان به نیستان ببرد زان صنيع بي تصنع از ني ساقي بخوانم و بخوانم تا كه صمع اين فلك را كر كنم : من بسان خويش بودم چون خرابت گشتم و بي خويش گشتم حال به كيشت بازي بازار مي بينم ز چشمت گریه های زار مي بينم به رويت عاشقی بر دار مي بينم ز مويت پیچش اغیار مي بينم فقط چندي تو را بي خويش در خواب در پندار مي بينم در فراقت من نمیرویم بی فروغت ره نمیپویم در فقانت نوش و لعل و لیلی دیگر نمیجویم مبادا باده ها بر باد دهند عشق تو را مسخم كنند تا روزي از روزها كه روز ديگري نيست در پيش گنج پنهان مرا در ته بن بست دنيا مار اين غاشيه ی درد به يغما ببرد نكند عمر به پايان رسد و پيك هايم كه به پاي هر كبوتر بسته ام پاي گور ا دل تنها به پايت برسد آن زمان خواندن ندارد نامه ها خواندم فايده ندارد بارها كوچه ها آی كوچه ها ميشناسيد رد پايم را كه بارها گشته گرد كويش گرد آن خانه كه گنجم را نهفته در دلش ? او شنيدست آيا ? چك چكم را روي بام منزلش ? كه به ناودان ريخته و مالان و نالان در تن بي جان خود دالان به دالان ، حفره كندست تا رساند دل به آن صاحب دلش تو خودت باز آ بگو دل به دل راه دارد آيا ? يا كه بيهوده تو را ميكاود اين جان كز لجام بگسيخته خود را با لجن آميخته خود را در ميان اين گل و لاي آه... مي خواند تو را بارها و بارها دست مجنون مي نگارد نامه را اشك مجنون كرده امضا بارها اين توراست پيكي هزاره نامه اي از قعر چاهي در زمانه در بيابان كرده ام سكنا مرغ خوش آوا نبود كفتري چاهي فقط مانده برايم ، پيك پايش كرده ام اين نواي بد صدا را در گلستان راه ده با هزاران با بلبلان با مرغان خودش آوای خود پرواز ده
( م مهر مشهد مقدس 1388 )
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.