سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 1 بهمن 1403
    21 رجب 1446
      Monday 20 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        دو چیز در جهان بی انتهاست: عظمت جهان و حماقت بشر انیشتین

        دوشنبه ۱ بهمن

        چاره پاره - دوست نادان - از دفتر پند و داستان

        شعری از

        صادق عماری

        از دفتر پند و داستان نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۳ ۱۹:۳۳ شماره ثبت ۳۲۴۸۷
          بازدید : ۵۴۷۴   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        دفتر پند و داستان
        چارپاره
        دوست نادان
        داستانی از کلیله و دمنه.
        در شعر نظامی آمده است که:
        دوستی با مردم دانا  نکوست
        دشمن دانا به ازنادان دوست
        دشمن دانا   ،   بلندت میکند
        بر زمینت میزند نادان دوست
        من با مصراع سوم موافق نیستم که می گوید " دشمن دانا بلندت میکند"، زیرا دشمن دشمن است خواه دانا باشد خواه نادان. به احتمال زیاد دشمن دانا ضرر بیشتری از دشمن نادان بر من دارد. اما شک ندارم که دوست دانا بهتر از دوست نادان است.
         
        لاک پشتی و کژدمی ،  بی غم
        زندگی کرده اند   چون یک تن
        مشکلی هم نبود ،     تا روزی
        جایشان شد     به علتی نا امن
        =
        کوچ کردند و  رود عارض شد
        دید کژدم    عبور از آن دشوار
        همرهش گفت      نا امید مشو
        پشت من شو سوار، ای همیار
        =
        دوست گیرد، ز یار خود، دستی
        در نیازش    ،    و در پریشانی
        توکه بودی همیشه بامن دوست
        انتظارم           رفیق می مانی
        =
        تا که او شد  سوار پشت رفیق
        جستجو کرد     جای نیش زدن
        لاک پشت از   سروصدا پرسید
        آن چه ضجری تومی نهی برمن
        =
        گفت کژدم،    تو دوستم هستی
        نیش من یک نیاز بی کین است
        نیش باید        به دیگران بزنم
        فطرتم    یا طبیعتم     این است
        =
        غرق در آب کرد ،      کژدم را
        چون که شد، از جفای او بیزار
        او رها شد        ز یار نادانش
        تا مبادا      به او رسد    آزار
        =
        هست دانا     به از یکی نادان
        چون که نادان  زمین زند مارا
        رای دانا         مفید می باشد
        لیک نادان       تهی از آن آرا
        سروده ای از صادق عماری – آذر 1393
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3