يکشنبه ۲ دی
باور و تردید... شعری از رضا محمدصالحی
از دفتر رسم نو نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱ آذر ۱۳۹۳ ۱۵:۵۳ شماره ثبت ۳۱۹۹۸
بازدید : ۵۱۶ | نظرات : ۳۲
|
آخرین اشعار ناب رضا محمدصالحی
|
ای چشم !
چتر پلک را بستم
نمی باری؟
مگر امشب هوای گریه ات نیست؟
و یا بغضی که مانده در گلویم
بر لبت نیست ؟
دلیل تازه می خواهی ؟
بیا ! این هم دلیل :
امشب
فرو افتاده طفل باورم از بام تردیدم
و مجروح است دست و پای لخت و نازک ایمان
و شیون می کند
مرز میان کفر و ایمان را
به همدردی او
یک شب
در مرزی که باریک است بین کفر و ایمان گریه کن
این هم دلیل :
امشب
میان رود سرد و سرکش عصیان
سوار قایق چوبین طاعت
طفل ایمانم
هراسان است و می ترسد که گردابی
فرو بلعد معصومیتش را
چشم !!
بیا باران ِ اشک نقره فامت را
به دشت تشنه ی باور بنوشان و ضیا کن
نقطه ی تاریک باور را
در شبهای دهشتناک تردیدم
ببار ... چشم ِهمیشه شاهدم
خیس و ترم کن
باورم کن
غرق تردیدم ...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.