سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        و جامه ی صوفی وشانه، نذرِ باران کرد...

        شعری از

        سیده نسترن طالب زاده

        از دفتر "مِرلــــــــــــــــــــــوهای کاغذی" نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳ ۱۹:۴۶ شماره ثبت ۳۱۴۳۴
          بازدید : ۱۰۷۷   |    نظرات : ۹۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        و آه! ،،، از قفسی سرد،، پرکشید وُ گریست
        و درد،، برتن مردانگی  ،،،،، دمید وُ گریست

        و چشمه های تپشوار ِ چشمهایش باز
        از امتداد  لبانش ،،ز نور چشید و ُ گریست

        و زخمه های  دلش را،، ،،چه دیر فهمیدند
        که روح بلندش، به عرش  میچمید وُ گریست

        و جامه ی صوفی وشانه،،، نذرِ ِ باران کرد
        سیاوشی ز  آتش شب،، شد سپید وُ گریست

        بخوان!  ز  دستِ  نکیسا ،،سرودِ  جاویدان
        که  قطره های  "خون خدا"  میرسید وُ گریست

        طنین  بغض گلویش،،، در  انزوای هر  "منصور"
         تمام ِ  "پرده ی پندار "،،،،، میدرید  و ُ گریست
         

        و تا نجابت جنگل،،، سکوت سبزها  گم شد
        جهان ،،به غربت تلخش،،،،،، خزید وُ گریست
         
        که سرو  رها،،، با غروب هر ستاره ی قطبی
        خزان ندید،، ز طوفان ، خمید و ُ،،،گریست
         
        شکوه  ِمشرقانه ی پرواز تا،، نهایتِ قاف
        به سینه ی  "ققنوس "،، میوزید و ُ گریست ...
         
        12/8/93      23:36
        "با الهام  از غزلی به قلم دکتر ص .روحانی"
         
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5