سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پیداست چه بر سر عشق آمده ، پیداست

        شعری از

        یاساق

        از دفتر یاساق نوع شعر قصیده

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۹ آبان ۱۳۹۳ ۱۳:۳۹ شماره ثبت ۳۱۳۵۸
          بازدید : ۴۶۱   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر یاساق

        با تو تلفیق نمی شوم بر همم بزن
         نمی رسم به حال خوب یکی شدن
        کناره بگیر از این سطهای خیس
        قصه خسوف ماه قبیله را بنویس
        از جایی بنویس که عشق به تردید افتاد
        از آنکه رو به تو کرد و بی دست خندید افتاد
        بگذر از این سکوت رو به سقوط من
        نمی شکند تب آینه ها را قنوت من
        از صبری که پیر شد پای زینبت
        و نوری که می ریخت از گوشه لبت
        دریایی که گر می گرفت روبروی آب
        عطشی نشاند بیخ گلوی آب
        دیگر از نگاه آب حیات نمی چکد
        دچار عطش تلخی یست رود فرات
        آنان که فاصه خود تا تو را سنجیدند
        از حضور قاطع مرگ و شمشیر ترسیدند
        لرزیدند ار پرواز بی بال و پرت
        از بغض نشسته در چشم ترت
        خیمه ها به لهجه شعله تو را جار می کشند
        دارند قصه غارتت را به تکرار می کشند
        پیداست چه بر سر عشق آمده پیداست
        از هلهله ای که اطراف زینب برپاست
        انگار این همه لشکر دچار کابوس اند
        برای دیدن افتاب در پی فانوس اند
        گیج از کشاکش تلخ آهن و خون
        مبهوت از سقوط عقل از ارتفاع جنون
        زبان الکنی این حادثه را تفسیر می کند
        دارد خدای من زینب رات پیر می کند
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4