دیگر یاد گرفتم !
خوب من !
شاید ندانی که من ، بعد از تو یاد گرفتم که اشک هایم را تنها با دستهای خودم پاک کنم.
یاد گرفتم دیگر منتظر هیچ دستی در هیچ کجای این دنیا نباشم.
من ، آموختم که همه رهگذرند !
بعد از تو دیگر یاد گرفتم ، گاهی اوقات در حذف شدن کسی از زندگی، حتما" حکمتی نهفته است و دیگر نباید اصراری به برگشتن او داشته باشم.
زندگی بعد از تو به من آموخت که انسان ها مانند عکس هستند. اگر بیش از حد و زیادی بزرگ شان کنی ، کیفیت شان پایین می آید.
شاید باور نکنی مهربانم ، که این را هم یاد گرفتم که زندگی هیچ گاه کوتاه نیست. ایراد در این است که ما ، زندگی را دیر شروع می کنیم.
بعد از تو یاد گرفتم ، محبت کردن به هر کسی ، ساختن اوست و بدی کردن به هر کسی هم ، باختن به اوست. و من در کنار تو ، همیشه خواستم یک عاشق سازنده باشم ، نه یک عاشق بازنده !
خوب من !
رفتن تو به مانند سوزش شلاقی بود که مرا از خواب بیدار کرد و این شاید برایم به مراتب بهتر از نوازش دستی بود که خوابم کند.
من همیشه خواستم تا برای تو فقط و فقط ، یک کلمه دلگرم کننده باشم و نه دنیا دنیا تعریف و تمجید از تو در زمان موفقیت و کامیابی ات !
بعد از تو یاد گرفتم ، که صداقت چه هدیه گران قیمتی است و نباید آن را از انسان های ارزان ،انتظار داشت.
خوب من !
بعد از تو ، من دردهایم را به دور خود نخواهم چید تا دیواری شوند و من محبوس میان آنها شوم. من یاد گرفتم که آنها را به زیر پای خود بگذارم تا پله شوند. من نمی خواهم نگران فردای نیامده باشم. خدایی که دیروز و امروز بود ، فردا هم در کنار من است.
پس من ، بدون تو هیچ گاه تنها نیستم........
بدرود خوب من !