شنبه ۳ آذر
ساقی باده نوش رعنا شعری از شیوا شاکری پور(ساغر)
از دفتر سرود جان نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۳ ۱۵:۴۹ شماره ثبت ۳۰۰۳۸
بازدید : ۷۸۲ | نظرات : ۲۴
|
دفاتر شعر شیوا شاکری پور(ساغر)
آخرین اشعار ناب شیوا شاکری پور(ساغر)
|
ای ساقیِ باده نوشِ رعنا
وی نام تو کهکشانِ معنا
از باده ی جان چه کرده ای مست!
وز باده ی تو غمم زجان رَست
طرحی ز خودت کشیده بر خاک
این طرح ، شکوه هر چه افلاک
من خاک بُدم، تو کردی آدم
وز مهر تو شد ، رسول، خاتم
شیطان همه این ، خلاف فرمان
او بی خبر از سرود یزدان
ساغر بشکست و باده ها ریخت
بی عشق که خود به کینه آمیخت
ساغر که کنیز رو سیاهت
اما شده رهسپار راهت
اما چه کنم؟ که باز ابلیس
از اشک نموده دامنم خیس
بر تخت نشسته حکمران شد
او باعث ناله و فغان شد
یارب برسان تو شاهبازت
آن سیدِ پاکِ دلنوازت
آن ماهِ علی، عزیز دلبند
از اوست جهان رها که از بند
ای قائم آلِ مهربانم
سلطان و سرودِ عارفانم
من منتظرم بیایی ای عشق
بر خانه دل درآیی ای عشق
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.