شنبه ۳ آذر
|
دفاتر شعر شیوا شاکری پور(ساغر)
آخرین اشعار ناب شیوا شاکری پور(ساغر)
|
قلم سبزم را ،
بر تن کاغذکی،
می کشم،
با احساس...
می نویسم ،
با شور،
کلماتی که به رقص آمد اند،
با نوای دلِ من،
که پر از تنهائی است...
من پُر از خالی آبی،
در حوض،
روح عریان شده ام می خندد
تا به خود می آیم،
رگه هائی،
پر از احساس زمینی بودن
روح عریان مرا می دزدند...
در هوائی سربی،
آن چنان یخ زده ،
بر قله ی کوه،
چه رها می سازد،
تن بی خویشتنِ باورِ من را،
دستی...
دست و پایم بسته،
قلمی در دستم
نقش تصویر زنی بشکسته
می کشد باز در آغوشِ نسیم....
پاکی ناب وجودت،
سر سبز
تاج نیلوفری عشق ،
ببخشد بر من
و چه زیباست،
دست در دست بهاران ،
مست از ساغر ِ چشمان تو من،
دست افشان،
به سماع برخیزم
من رهایم اکنون،
مثلِ عطر نفسِ یگ گلِ سرخ
در فضایی،
که تو آنجا هستی...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.