سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 29 دی 1403
    19 رجب 1446
      Saturday 18 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        دو چیز در جهان بی انتهاست: عظمت جهان و حماقت بشر انیشتین

        شنبه ۲۹ دی

        حدیث عاشقی

        شعری از

        الناز مهدوی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۳ ۲۰:۱۴ شماره ثبت ۲۹۷۸۴
          بازدید : ۷۰۲   |    نظرات : ۵۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر الناز مهدوی

        من هفده ساله بودم که خزان شد
        حدیث عاشقی بر من عیان شد
        دلم در حسرت آن قد و بالا
        خمیده همچو گودی کمان شد
        بدو گفتم بیا و جان من شو
        نگاهش را گرفت از من نهان شد
        دلم آتش گرفت،از رفتن او
        تو می بینی،غمم پروانه ام شد
        چه گویم من تو را از آه و از درد
        همه شبهای من بی ماه،سر شد
        از آن پس من ندانستم که هستم
        کجا هستم چرا هستم غمم شد
        نمی دانم تو عاشق بودی یا نه
        بگو اما چرا قسمت چنین شد؟
        بهار عمر من دیگر نیامد
        همه عمرم خزان تا ابد شد
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5