چهارشنبه ۲۸ آذر
بخش دوم مثنوی عشق - قسمت اول شعری از طارق خراسانی
از دفتر مثنوی عشق نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۳ ۱۸:۴۳ شماره ثبت ۲۹۷۳۹
بازدید : ۸۵۸ | نظرات : ۶۴
|
آخرین اشعار ناب طارق خراسانی
|
بخش دوم مثنوی عشق - قسمت اول
به روش شعر خوشه ای یا متغیّر
شعور و توانایی ذرّات
قطره ای هستیم در دل ذرّه هاست
ذرّه با دریایِ هستی آشناست
از چه زیبا می نمایی ریشه را
بارور باید کنی اندیشه را
گر که نادان را بپوشانی حریر
وی نمی گردد بدان روشن ضمیر
« ای برادر تو همه اندیشه ای
مابقی خوداستخوان و ریشه ای» [1]
فَعولُن فَعولُن فَعولُن فَعَل
سخن از "هیولا" ست در این غزل
به دنیای ذرّه سفر کرده ام
سفر تا سرایِ گُهر کرده ام
به ذرّه بدیدم جهانی ز عشق
اگر خلق عالَم خبر کرده ام
به آسانی ام آن میسّر نشد
خطرناک بود و خطر کرده ام
ز گرمایِ عشقی که بس خام را
کند پخته ، دیری گذر کرده ام
همه شادمانی من باشد این
که خدمت به اهلِ نظر کرده ام
«ریاضی» مرا بُرد تا کویِ دوست
ز جامِ خِرَد سینه تَر کرده ام
اکر زاهدی عشق ورزد ، به عشق
برایش دلم شُعله وَر کرده ام
ولی عقل ، حایل به راه است و بس
از این رو، که فکرِ تَبَرکرده ام
تو را می شناسم ، منی ، همچو من
چه عمری که بی تو هَدَر کرده ام!
خردمند عشق است پیرِ درون
چه شب ها که با او سحر کرده ام
به مولای بلخی و بر حافظم
به عطار و سعدی نظر کرده ام
بگفتم به پیرِ هنرمندِ طوس
که عزم جهانِ هنر کرده ام
گیاهِ هنر گوهرِ زندگی ست
که پیراهنی زان به بر کرده ام
فاعِلاتُن فاعِلاتُن فاعِلات
عشقِ فاتح ، حل کند خود مشکلات
ذرّه ها دارای فهمند و شعور
در دل آنان هزاران شوق و شور
من به چشم خویش دیدم رنگ شان
هم شنیدم نغمه و آهنگ شان
چون طنابی گِردِ هم پیچیده اند
عارفان با چشم جان آن دیده اند
هرچه ذرّه ریز می گردد شعور
بیشتر آید ز ما قبلش ظهور
آخرین جزیی که در یک ذرّه هست
روح یزدان است و آن نتوان شکست
در "دی اِن ای" ذرّه غوغاگر بود
"ژِن" به تحقیق خرد ، گوهر بود
نفس جانبازی ، شهادت ، بی گمان
خود به گـلبولِ سفیدی شد عیان
ذرّگان غوغاگران بی بدیل
غُلغُلِ هستی ز آنان شد دلیل
داستانِ ذرّه ها بشنیدنی ست
همّت آنان، نگارا دیدنی ست
"ایدز" را قد شد که یک "اَنگِستروم"[1]
نیست از چشم بشر آن ذرّه گم
از دل خود ، می فرستد پیک ها
بهرجاسوسی به سلول آن دغا
چون به پایان می رسد تحقیق ها
نزد ایدز گویند شرحِ ماجرا
ایدز را بر رفعِ مانع در نبرد
کرده آگه تا که جانش خوش بَرَد
گاه سلولی دهد آسان فریب
آن همه جاسوس دشمن، از حبیب
اطلاعاتی غلط چون می دهد
کی توان دشمن ز چنگش بَر رَهد؟
زین سبب قومی مقاوم در بلا
کان نمی بینم بجز لطفِ خدا
آنکه گوید ذکر ایزد روز وشب
پیکرش باهوش باشد زین سبب
[1] . آنگستروم (به سوئدی: ångström) یک یکای طول غیر ) SI (اسآی) با نماد Å است. یک آنگستروم برابر ۱۰- ۱۰ متر است. این یکا بیشتر جهت اندازهگیری طول موج به کار میرود. این یکا به افتخار آندرس جوناس آنگستروم نامگذاری شده است.
ادامه دارد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.