شکروجودی

آمدمرا حال نماز
درهای بسته گشته باز
شکری شوری داده ای
بر بنده ای سوی نیاز
******
سجده شده واجب من
شوری به پاست در بندتن
سلول به رقصی آمده
دارد باعشق خود سخن
*****
تو نوری ساقی ستی
در این بدن جاری ستی
ساحل  نداری وصل او
 اندر غرور باقی ستی
*******
سلول به رقص است و ثنا
یارب در شکری گشا
بر هر دری من قانعم
یا مصطفا یا مصطفا
*******
امروز شدم آگه ز خود
هر لحظه در شکر وجود
میرقصم ومی خندم و
دارم به هستی من نمود
*******
شکری به من جاری شده
دنیا برایم میکده
این دست و پا بر سجده اند
 یا روح ز تن فارغ بده
*******
امشب چنان مستم کنی
تا فارغ از هستم کنی
من حال به حال سجده ام  
 بالا بری پستم کنی
********
این نور به سوی من تویی
سودا به این گلشن تویی
این خنده های مست گون
آرامش این تن تویی
******
امشب  دلم عاشق شده
بربحر عشق قایق شده
از این جهان فارغ شده
بر عشق تو لایق شده
*****
تو سوره مهرم شدی
بر قلب و جان محرم شدی
تو در میان جان بدی
سجاده و مهرم شدی
******
ساحل به عشق شد ناخدا
هرگز نبود از تو جدا
بر لب چو نامی برده بود
گشت در سرایت آشنا

*****

سلول های این وجود
در حال عشقند وسجود
تاب تاب دل مهر تو داشت
در سر می عشق تو بود
س .ش
1393.5
در پناه حق