يکشنبه ۵ اسفند
كوشش يا رنجش شعری از فرحناز راسخ
از دفتر گم گشته نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۳ ۰۸:۴۷ شماره ثبت ۲۹۵۱۹
بازدید : ۶۰۳ | نظرات : ۷۶
|
آخرین اشعار ناب فرحناز راسخ
|
قدم زنان ،زير بيدها
اواز خوانان
و خدا سايه اش را گستراند تا بى نهايت
و همه چيز پر طراوت
اما من؟!
غمى در دل
ريشه تا اعماق وجود
غمى مبهم
هم تعلق به او
هم جدا از او
خلق بيگانه ات مى بينند از او
و خود با او يكى!
تناقض در وجودم
تناقض در هستى
بى او ،با او
كدام هستى است مرا ؟!
ايا تن فروشى بى بها؟
يا عاشقى پر بها؟!
گم شده ام ........
در گذشته يافتمش
اما اين تصوير خيال
اكنون نمى تواند
او متعلق به من
و من نمى توانم پذيراى تعلق او به ديگرى!
زمان را گم كرده ام
تعلقات مان در هم
بايد به گذشته بر گشت
در حال زندگى كرد!!
و بد حال در اينده بود
پريشان از اتى
و تنها درمان مرگ است و بس
بازى كه شروع كرد خدا
دو بازيگر از گذشته
به حال رساند
و رها كرد ان ها را!!!!!
شايد براى متلاشى شدن؟!
يا متعالى؟!
نهايت ....با توست....
كوشش يا رنجش؟!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.