سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        به همراهت خدا مادر

        شعری از

        جواد مهرگان مجد

        از دفتر اطلسی ها نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۳ ۱۷:۲۷ شماره ثبت ۲۹۱۳۸
          بازدید : ۸۳۴   |    نظرات : ۶۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جواد مهرگان مجد

        قصه ی امروز زاده غم است  .کنایه ایست به انان که سر دارند اما به زیر برف .
        به خاطر عاشق ترینهای سالمندان پاسارگاد
        "( به همراهت خدا مادر )
        زمستان بود و تنهایی
        صدای ناله باران به ظلمت جلوه ای از خوف میبخشید " رعب انگیز".
        هبوط مدهشی بود و فضایی طرد
        و راهی ساکت و سرد
        خالی از نقش قدم های عبور عابری که از تیرگی تا نور می تازد
        خالی اما
        ولی از دور نزدیک است انگار
        جوانی دست در دستان مادر .
        " و اینجا " اخر دنیا
         طلوع غم ، شروع داستانم بود .
        که از جور زمانه لالایی ظلمت به گوش باد میخواند ؟
        وقتی زمین هم با همه بی شرمی اش شرمنده از روی زمان بود .
        و سرما
        با همه سردی به سر داغ غم مادر رها کردن
        به سینه سوز خود از او جدا کردن فرو میخورد .
        زمستان بود اما گرمی دستان مادر ...
        در ان جولان تنهایی تسلای نگاه میزبان بود .
        زبانش وارث پند ودم گرمش ...
        به پیش هر غریب نیکو ترین صوت زمین و اسمان بود .
        اما کو نگاه اشنا ؟
        در ان هنگام فرزندش در انبوه خیال  ، مکانی در کنار کودکی
        به یاد اورد فرازی از مسیر زندگانی را
        گل ریحان و ان  مادر و خوبی ها
        به پیش خاطری از پیش بنشست ، دلش بشکست .
        و لرزان قدم ها را یکی را از برای دیگری جوابی سست و منکر بود .
        منطق ، پای چوبین بود .
        اری
        قدم را این چنین با عقل بسی منفور و ننگین بود .
        نوایی هم ندای قلب دستور درنگی داد.
        ولی جبر زمان میگفت " گذر باید " ز راه و مادر و مردی
        و مادر با کلامی مملو از بخشش
        نگاهی خسته از کوشش
        به او با تند رویی گفت ...
        چرا عمرم برای امدن نالان و بی ذوقی ؟
        قدم را محکم و وارسته باید داشت .
        بیا مادر که راه پیش رو سخت است .
        بباید رفتن و ماندن همیشه کاهش وقت است .
        مرا اینجا رها کن .
        برو ماهم مبادا کس تو را بیند
         در این خلوت که کورند کثرت عالم.
        و یا در ظملت این شب اسیر چنگ گرگی خته در لای درختان باشی ای طفلم
        به راستی کدامین گرگ؟
        این که مادر به ظلمت داد
        و یا ان خفته در لای درختان به جبر طبع حیوانی ؟
        ولی ان خفته هم با دیدن و فهمیدن مطلب دلش ازرده از درد خیانت بود .
        جنایت بود .
        به چشم گرگ هم مادر رها کردن کمالی در شقاوت بود .
         پس برون جست زان بیشه به قصد " گرگ انسان "
        جوان ترسان ز ان هیبت به زیر شاخه ها خیزان
        ولی مادر
        فدای غیرتش
        اما "
         تا به کی او را توان باشد ؟
        در ان سرما ، تک و تنها به پیش ان چنان گرگی؟
        تن بشکسته و نرمش دگر یارای این میدان نبود .
        نگاهش پر کشید تا اسمان  .
        دلش راضی به تن سفتن در این زندان نبود .
        در ان پایان تمام قوتش تنها همین جمله .
        برو طفلم مبادا خدشه ای یابی ز بد رویان
        برو ماهم  برو مادر
        به همراهت خدا مادر ...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8