يکشنبه ۲ دی
هجران شعری از محمد ابویی (فراز)
از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۳ ۱۳:۱۱ شماره ثبت ۲۹۱۲۸
بازدید : ۳۰۲ | نظرات : ۲۶
|
دفاتر شعر محمد ابویی (فراز)
آخرین اشعار ناب محمد ابویی (فراز)
|
سال هاست می زنم چنگ بردیده ام
زخم می ریزد همچو اشک از گونه ام
تو رفتی وندادی زخود نامه ای
چو یوسف نماندست جزجامه ای
میان من وتوست سال ها فاصله
چرا غافل شدی ساروان از قافله؟
گذشتند زمن ارتش روزها
ببارید بر خاطرم سیل ابرها
تو گفتی که روزی رجوع می کنی
چو خور بر این شب طلوع می کنی
دگر روزگاری ز من طی شده
پر این پرنده زهجرت پرپر شده
ندانم کنون در کدامین بستر خفته ای
چه بی رحم مرا از یاد خود برده ای
بیا و ببین کین کودک پارسال
ندارد دگر روزگارش مجال
بیا که این بغض تنهاییش
داغی شده بر پیشانیش
بیا که آمدنت دیر شده
دیریست گاه رفتن من شده
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.