سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        قیام جاودان

        شعری از

        مهدي ازوج (هومن )

        از دفتر شاعري سيب به دست نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۴۳ شماره ثبت ۲۸۶۹۶
          بازدید : ۹۰۱   |    نظرات : ۲۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        در زمانی که غیرت انسان ، با سبیل و چماق و چاقو بود
        قدر مردم به نزد خان و رئیس ، کمتر از خر ، الاغ و یابو بود
        در زمانی که شاه قاجاری ، در حرم با زنان هیاهو داشت
        همه دانند شاه در آنجا ، دخترانی شبیه آهو داشت
        دست بوسان حضرتش هر سو ، در رکابش سلام می دادند
        شاعران دو رنگ و بازی ساز ، در رسایش پیام می دادند
        هر که از عدل و داد دم می زد ، به خدایش حواله می فرمود
        خیل جان بر کفان چوب به دست ، حضرتش را احاطه می فرمود
        رمل و جادو دوای مردم بود ، آیه و سرکتاب و اسطرلاب
        بهترین کار و کسب دوران بود ، ورد و جادو برای اهل کتاب
        بی سوادی سواد مردم بود ،‌عربی هم زبان مردم شد
        سهم مردم ز خاک پاک وطن ، کنج خانه کیان مردم شد
        بهر زن شد حرام مدرسه و ، صیغه گشتن بلوغ ایمان بود
        خط نوشتن برای زن فحشا ، در حرم جای خوب ایشان بود
        زن درون حصار و نفرین بود ،‌تا بپوسد به فکر و اندیشه
        طفلهایی که پرورد آن زن ، بدتر از او شوند و بی ریشه
        ناگهان شعله زد تفکر خلق ، رادمردی دوباره معنا یافت
        پایمردی برای آزادی ، جلوه ای بس قشنگ و زیبا یافت
        کرد و لر ، آذری و تهرانی ، همه با هم برای حق حیات
        بار دیگر ندای حق دادند ،‌در سیاهی آن شب و ظلمات
        از خروش بلند این ملت ، شاه قاجار مستبد لرزید
        زآنکه تنها حکومت خود را ، روی تحمیق مردمان می دید 
        لیک ستار و باقر و اسعد ، در کنار هزار مرد دگر
        جنبشی را پدید آوردند ، که نماند ز ظلم هیچ اثر
        شاه قاجار و کل اوباشش ،‌روسیه با تمام تاب و توان
        سرنگون شد به پای این ملت ،‌از قیام و صلابت ایران
        جنبش جاودان مشروطه ، سندی شد که تا ابد برجاست
        یادگار یگانه این ملک ، پاسدار بلوغ انسانهاست
        برگ زرین دفتر میهن ، بی گمان آن قیام شب شکن است
        لابلای کتیبه های سرا ، بهترین درس کودک وطن است
        نام مشروطیت شده مکتوب ، تا ابد روی دفتر این خاک
        تا بجوشد الی الابد اینجا ، صد هزاران صدای عاشق و پاک
        تا که عدل و برادری گردد ،‌جای بیداد در وطن جاری
        تا که مظلوم عزتی یابد ، در پناه فرشته ای حامی
        گرچه در این کتاب تاریخم ، دو سه خط از حماسه املاء شد
        تار و پود و هویت هومن ،‌از وجود حماسه مانا شد
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1