در زمانی که غیرت انسان ، با سبیل و چماق و چاقو بود
قدر مردم به نزد خان و رئیس ، کمتر از خر ، الاغ و یابو بود
در زمانی که شاه قاجاری ، در حرم با زنان هیاهو داشت
همه دانند شاه در آنجا ، دخترانی شبیه آهو داشت
دست بوسان حضرتش هر سو ، در رکابش سلام می دادند
شاعران دو رنگ و بازی ساز ، در رسایش پیام می دادند
هر که از عدل و داد دم می زد ، به خدایش حواله می فرمود
خیل جان بر کفان چوب به دست ، حضرتش را احاطه می فرمود
رمل و جادو دوای مردم بود ، آیه و سرکتاب و اسطرلاب
بهترین کار و کسب دوران بود ، ورد و جادو برای اهل کتاب
بی سوادی سواد مردم بود ،عربی هم زبان مردم شد
سهم مردم ز خاک پاک وطن ، کنج خانه کیان مردم شد
بهر زن شد حرام مدرسه و ، صیغه گشتن بلوغ ایمان بود
خط نوشتن برای زن فحشا ، در حرم جای خوب ایشان بود
زن درون حصار و نفرین بود ،تا بپوسد به فکر و اندیشه
طفلهایی که پرورد آن زن ، بدتر از او شوند و بی ریشه
ناگهان شعله زد تفکر خلق ، رادمردی دوباره معنا یافت
پایمردی برای آزادی ، جلوه ای بس قشنگ و زیبا یافت
کرد و لر ، آذری و تهرانی ، همه با هم برای حق حیات
بار دیگر ندای حق دادند ،در سیاهی آن شب و ظلمات
از خروش بلند این ملت ، شاه قاجار مستبد لرزید
زآنکه تنها حکومت خود را ، روی تحمیق مردمان می دید
لیک ستار و باقر و اسعد ، در کنار هزار مرد دگر
جنبشی را پدید آوردند ، که نماند ز ظلم هیچ اثر
شاه قاجار و کل اوباشش ،روسیه با تمام تاب و توان
سرنگون شد به پای این ملت ،از قیام و صلابت ایران
جنبش جاودان مشروطه ، سندی شد که تا ابد برجاست
یادگار یگانه این ملک ، پاسدار بلوغ انسانهاست
برگ زرین دفتر میهن ، بی گمان آن قیام شب شکن است
لابلای کتیبه های سرا ، بهترین درس کودک وطن است
نام مشروطیت شده مکتوب ، تا ابد روی دفتر این خاک
تا بجوشد الی الابد اینجا ، صد هزاران صدای عاشق و پاک
تا که عدل و برادری گردد ،جای بیداد در وطن جاری
تا که مظلوم عزتی یابد ، در پناه فرشته ای حامی
گرچه در این کتاب تاریخم ، دو سه خط از حماسه املاء شد
تار و پود و هویت هومن ،از وجود حماسه مانا شد