يکشنبه ۷ بهمن
|
دفاتر شعر محمد حسن زاده چلچله
آخرین اشعار ناب محمد حسن زاده چلچله
|
اجرایی از من در نقش " نیکلای پرنده " در سال 1382 به مناسبت روز دانشجو در سالن آمفی تاتر آمل ( پیام نوری های آمل )ترانه فوق به صورت نوشتار محاوره ایی با حفظ موسیقی کلامی نوشته شده است .
هاگوله، گوله، گوله
برفو بکن گلوله
امشب چقد توتوپه
بیرون از اون کلوپه
جوون موون پلاسه
کلاس ملاس لباسه
حالا شعبده بازه
کفتر کلاه میسازه
شهرم که چنگ و سازه
دروازه ها که بازه
پاشو پاشو گلوله
بلوا کن و وِلوِله
تنبلی دیگه بسه
فصل بهار ملسه
رودم رود هرازه
جنگل در انتظاره
موتور کنار جاده
ایستاده ناز میسازه
جنگل که سبزِ سبزِ
چشمه که سردِ سردِ
زیر این چشمه آب تنی
وای که چه حالی داره
وای وای چه حالی داره
وای وای چه حالی داره
از این طرف دماوند
از اون طرف آب گرم
از این طرف چشمه و
از اون طرف کرشمه
بیا باهم بشیم دوست
غم رو کنیم با پا شوت
بریم کنار دریا
شادی کنیم و بلوا
شدی برام یه فصل
تازه از راه رسیده
فصلم، فصل بهاره
بهارون در بهاره
عشقُم سرُم سواره
داد میزنُم مستانه
بیا جونُم که دلُم
دیگر طاقت نداره
16 آذر 1382
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.