يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر غلامرضا مهدوی (مهدوی)
آخرین اشعار ناب غلامرضا مهدوی (مهدوی)
|
غزّه درخون
ای شاخه ی باغ سبز زیتون
خود را بنما به بیدِ مجنون
ای سرو شکسته ی سرافراز
ای غزّه ی زارو خسته درخون
&&
چهره ی یانکی
دسـتِ شیطانِ بزرگ آمدبرون،
زآستینِ مُشرکانِ پَستِ دون
شد جسارت برحریم اهل بیت
بشکند دست خصیم اهل بیت
مُلحِدِ پستِ زمان وهّابیت،
دشمن اسلام در وَحدانیت،
این خوارج زادگان دونِ پسـت،
آلت دستانِ آن کُفّار مست
هر زمانی تیغ کین را نو کنند
چون شغالان وقتِ شب عوعو کنند
تا خرِ دجّالِ دوران تشنه است،
درپـی آرایش صد فتنه است
انفجاری بس عظیم آماده کرد
گنبدو بارگاهی ویرانه کرد
کاظمین و سامرا خون می گریست
قُبّه ی خضراچه محزون می گریست
اَبرَهه گویا، زِنو، رَجعت نمود،
عِرضِ خود بُرد و به مازحمت فزود
سامری آمد پَیِ سازو نوا
تانماید فتنه ای ازنو به پا
طرفی از اِقدامِ شوم امّا نبست
مُشت بر سندان زد و دستش شکسست
شیعیان از تکّه های جانِ خود،
عهدخون بستند با ایمانِ خود
عاشقان وچاکران حاضر شدند
عسکریّین را زِجان زائرشدند
مُفتَضَح شدچهره ی یانکیِّ دون
بار اِلها پَرچمش کن سرنگون
غلامرضا مهدوی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.