سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        مخمس دختر گل فروش

        شعری از

        طارق خراسانی

        از دفتر مخمس نوع شعر مسمط

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ تير ۱۳۹۳ ۱۰:۵۳ شماره ثبت ۲۸۱۹۴
          بازدید : ۲۲۶۷   |    نظرات : ۷۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر طارق خراسانی

         
         
        عروس حجله ی غـم روبروی  نرگس ها
        نمـاز خواند و دعایی، به کوی نرگس ها
        گـرفـت دستِ نیـازش گلــوی نرگس ها
         
        گـرفته دختـرکـی عطـر و بوی نرگس ها
        نگــاه او شــده همـرنـگ روی نرگس ها
         
        بغل گرفته گل، بنشسته به گوشه ی راهی
        به انتـظارِ مســافـر رســـد کــه از راهی
        رســید بنـز ســیاه و ... کشــید او آهی
         
        چراغ قرمـز و... آقا تـو گل نمی خواهی؟
        تمســخر دو جـوانی به سـوی نرگس ها
         
        دوباره نالـه ی دختـــر...، ز روی مجبـوری
        تـو را بـه جـان عـزیزت...، بخر ز من فوری
        ثــواب دارد...، ایـن کـارِ تـو،... مکن دوری
         
        صـدای تــرمــز و آهـای، تـو مگـر کـوری؟!!
        و ریخـت دلهــره ی بچــه، تـوی نـرگس ها
         
        ببست چشـــم امیـدش، خدا، چه روزی بَد
        به مثلِ قمـری زخمـی نفس نفس می زد
        غمیست در دل من زان کسـی چه می فهمد
        نداشـت فرصتــی، از آن طــرف مـوتور آمد
        و آه ریخـت کمـی خــون به روی نرگس ها
         
        صــدای جیــغِ بلنــدش به گـوش من پیچید
        به آســفالتِ خیــابان به گِــردِ خود چر خید
        تمــامِ  پَـر پَـرِ گـل هـا...، به جـوی آبی دید
        درســت مثـل قنـاری کمـی به خـود لـرزید
        نگـاه آخـــر او.....تــــوی جـوی،نــرگس ها
        هـــزار جـامِ امیدش، که ناگهان بشکست
        اجل رســید و ز تن مرغ جان به آنی جَست
        دلم ز سـینه در آمد...، کنـــارِ او بنشست
        شـبیه قـاصـدک آرام چشــم خود را بست
        گــرفته بـود گمـان خلق و خـوی نرگس ها
        از آن طـرف گلِ نرگس به دست دُختِ جوان
        گذاشت دســته گلی، روی پیکــرِ بی جان
        به فکــرِ دردِ پـدر بـود و ... مــادری بی نان
        چـراغ ســبـز وخیـابـان شـلوغ و گوشۀ آن
        دوبــاره دختـرکی خیــره، ســوی نرگس ها
        مخمس با تضمین از غزلِ زیبای خانم اعظم حسن زاده (نگار)
        16 تیر 1393 طارق خراسانی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8