يکشنبه ۲۷ آبان
اکسیر عشق شعری از فرشته شمس الدینی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۳ ۱۵:۴۵ شماره ثبت ۲۷۹۰۹
بازدید : ۹۱۶ | نظرات : ۱۰۴
|
دفاتر شعر فرشته شمس الدینی
آخرین اشعار ناب فرشته شمس الدینی
|
ازدر درامدی و من از خود بدرشدم
گویی کز این جهان به جهان دگرشدم
گوشم به راه،تاکه خبر میدهد زدوست
صاحب خبر بیامد ومن بی خبرشدم
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق
ساکن شود،بدیدمو اشتیاق تر شدم
چون شبنماوفتادهبدم پیش افتاب
مهرم به جان رسیدوبه عیوق برشدم
دستم نداد قوت رفتن به پیش دوست
چندی به پای رفتموچندی به سرشدم
تا رفتنش ببینم وگفتنش بشنوم
ازپای تا به سرهمه سمع وبصرشدم
من چشم از اوچگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
بیزارم از وفای تو ،یک روز ویک زمان
مجموع اگر نشستم وخرسند اگر شدم
اورا خود التفات نبودی به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
گویند روی سرخ تو ،سعدی که زرد کرد؟
اکسیرعشق برمسم افتادوزرشدم
....................
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.