جمعه ۷ دی
|
دفاتر شعر ساحل شیدا(ساحل)
آخرین اشعار ناب ساحل شیدا(ساحل)
|
به نام بی نام دوست
ساقیا ز حسرت ها جام من تو پر گردان
در صف یزید غم نام من تو حر گردان
ساقیا نکو گردان حال و درد بی سامان
در رهی که لشکر زد مشکلم بکن آسان
ساقیا ورق برگشت قصه جهان خون شد
دردلم ز نور تو چون که هست غمم چون شد
من اسیر رنج گشتم تو پری به پرواز ده
از غمی کمر بشکت تو نشاط آغاز ده
من که در ره عمرم باز هم زمین خوردم
در سرای عشق تو عاشقانه می گردم
هر چه دادی رفت هر چه بود شد نابود
در سرای تو وهمی ست از تو بود ودر من شد
ساقیا به جام عشق ساغرم فرزان کن
نور به جام من افزا جام من چو شمع دان کن
ساقیا بده جامی عقل برد و شور آرد
در دل جهان سرد تخم عشق و مهر کارد
نو عروس دنیا را ساغری به کابین ده
تایهشت شود دنیا بهر کافران این ده
این چنین مست گشتم هیچ ز هست که باقی نیست
در چنین عبور عشق انتظار ساقی نیست
جام را تو پر گردان جرعه از می هستی
تا به وهم سپارم ره در چنین طی هستی
ساقیا چو جام دادی هوشیار نمی خاهم
چون که هستی ام بردی آتشین کشم آهم
قصه وفا چون نیست در جهان لا کردار
دست من به دامانت دامنت کشان بردار
در طریق این دنیا راه من به پایان کن
بهر ساحل بی غم زان که قصه آسان کن
روح من ز درد این جهان به خود بر گیر
در کنار عشق خود جام من به مجمر گیر
خسته ام و تابی نیست بهر گریه طاقت نیست
در ره جهان سوختن مایه صداقت نیست
در هزار ره دنیا مهر تو چو جانم داد
خم نیار به ابرو را عاشقی نشانم داد
در پناه حق با تشکر ازشما یزرگواران.و مدیریت سایت وعرض خسته تباشیدمنت دارم
س ش 1393اردیبهشت
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.