سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      بی مهری

      شعری از

      ژيلا شجاعي (يلدا)

      از دفتر همه احساسات من نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۰ ۱۷:۰۸ شماره ثبت ۲۵۳۵
        بازدید : ۱۲۸۵   |    نظرات : ۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      در این روزگاری که همه جا را برهوت محبت پر کرده

       

      در این روزگاری که قهر سر هر سفره دلی جای دارد

       

      در این روزگاری که دیوار بی مهری عشق را سد کرده

       

      در این زمینی که سخاوتش سبز می کند و می رویاند

       

      در این آسمانی که مهر می بارد و سیراب می کند

       

      در این دریای بی کران که ماهی بی آب نمی ماند

       

      ولی زمینیان در بیابان تنهایی به اسارت برده شده اند

       

      زمینیان چرا سخاوت ندارند

       

      چرا نمی بارند مثل بارش باران

       

      چرا وسعت ندارد قلبشان مثل دریای بی کران

       

      چرا اسیر شده به زنجیر قساوت دل هاشان

       

      چرا سبزه نمی رویانند در زمین دلشان

       

      چرا سیاه است قلب آدمیان

       

      چرا فرشتگان محبت خنده، مرده اند در این میان

       

      چرا لبخند ادم ها روی ویلچر قساوت نشسته بی کلام

       

      چرا صورتک های ظاهری روی چهره هاست

       

      زمین بی جان از دست ادمها فراری است

       

      هر لحظه در حال انفجاری سهمگین است

       

      زمین می خواهد فریاد بزند

       

      دریا می خواهد بخروشد

       

      کوه می خواهد ریزش کند

       

      از صفت بد ادمیان

       

      از قابیل های دنیایی

       

      که کشته اند هابیل ها

       

      از رنجی که می کشد کودکی یتیم

       

      از دست نامهربانی مادرها

       

      که رها می سازد وفا را

       

      از دردی که دارد پسر فال فروش  

       

      از نامهربانی ناپدریش

       

      فریاد از این زمانه بد

       

      که می شود بیهوده سر

       

       این شعر نیست این شکایت از دست بی مهری بعضی آدمهاست
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۳ شاعر این شعر را خوانده اند

      Guest

      ،

      ژيلا شجاعي (يلدا)

      ،

      تبسم

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2