نخستین باده کاندر جام کردن . زه چشم مست ساقی وام کردند
چو با خود یافتند اهل طرب را . شراب بیخودی در جام کردند
لب میگون جانان جام در داد . شراب عاشقانش نام کردند
به گیتی هر کجا درد دلی بود . به هم کردند و عشقش نام کردن
زه بهر صید دل های جهانی . کمند ذولف خوبان دام کردند
جمال خویشتن را جلوه دادند به یک جلوه دو عالم رام کردند
نهان با محرمی رازی بگفتند جهانی را از آن اعلام کردند
چه خود کردند راز خویشتن را فاش عراقی را چرا بدنام کردند
شعر بسیار زیبای فخرالدین عراقی
پیشنهاد میدم این شعر بسیار زیبا رو با صدای هِژیر مهرافروز گوش بدین حسابی میرین تو حس عشق............................................
...................................................................
بیا ای عشق... بیا
که من افسون شده ام من من ...مست شده ام
جام بردار و بیا دل با خته ام
پاک باخته ام
دلم هوشیار است بیدار است
نفست سبز
با مخمل وجودت نوازشم کن... جانم باش
از حس بهار سیر نمی شوم
سبز باشی سبزم کن
مرد باشی و مردم کن
مراد دل من.... ای عشق.... نوازشم کن
نخستین روز عاشقیست بهارم باش...کنارم باش
سبز باش
مست باش
مست بمان
شراب عشق بیاور شراب نوشینه بیاور
مرا مست کن...مسته مست...مست یک زندگی
مست یک هم آغوشی
جلوه ای از جلوه های آفرینشم کن
دلم وسعت دارد
جهانی شده وسعت دلم
در دل خدا دارم
خدای خوبی ها
خدای خود را دارم
خوبان را دارم
احساس دارم غرور دارم
سبز شده ام
به جاودانگی رسیده ام
پایدارم
نمیمیرم از عشق
نمی میرم از این پس که بی مرگم
شاد هستم
زاده ام در روزها
روز مرگی نیست
تکراری نیست
جوانی... جوانی ...جوانی دارم
هیاهو دارم
بهار دارم
خود را جلوه داده ام ... تمام خود را جلوه داده ام ... بهاری
روی دلم زیبا شده است
خداوندا عاشقم... عاشق .......کنارم باش