شنبه ۴ اسفند
صدای شکستن قامت غرور یک مرد شعری از علی دهقان
از دفتر نگاه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ فروردين ۱۳۹۳ ۱۹:۴۹ شماره ثبت ۲۵۰۳۵
بازدید : ۸۶۰۱ | نظرات : ۱۶
|
آخرین اشعار ناب علی دهقان
|
در پچ پچ لحظه های بی عبور
در خروش بی رحم واژه هایی که از وصال نوشتیم و
تنگ نظران همه را فراق خواندند
و در چکاچاک جدال شمشیرنابِ شرابِ انتظار
با قدمهای سنگین دهانِ گامهای در فرار
صدای مستیِ شکستنِ قامتِ غرورِ یک مرد
به گوش می رسد
نوایِ هرزه ای
در آن سوی مرزهای بر باد رفته ی حیا
نجوا می کند
خس خس افکار سینه ی
مرد بی قرارِ خسته را
در سکوتی کفن شده..
وآلوده به کافور سعادتِ سرایشِ آخرین سپید
در چفتهای غوره ی ترشِ تاکِ انگورِ اندیشه های مسموم
که از عقیم شدنِ آرزویی محال
می بالد...
دیگر همه می دانند
در هم آغوشیِ حلالِ عشق...
و در امتدادِ سایه ی سنگینِ افکارِحرامِ خیال
نفرت و بغض...
هرزگی را نکاح خوانده و
بکارتِ گرمِ لحظه های بی قرارِ وصال را
به نطفه ی سردِحسادتِ مرگ آغشته اند

آه ای رحمِ باکره ی نخستین گناهِ حلال
نوزاد تو قبل از حیات
به تقدیرِ تازیانه ی زنا
در نفسهایِ شومِ تن فروشیِ مرگ متولد شده است..
طفلی که در وادی پر طمطراقِ غرورِ هرزگیهایِ دیوصفتان
زنده بودنش گناه کبیره ایست به نام عشق
گوش کن
آشنا نیست ؟؟
پچ پچِ سکوتِ لحظه ها!!
صدای شکستنِ قامتِ مردی می آید انگار
که تمام مرد بودن را برای تسخیر زنیت تو می خواست....
تمام مرد بودن را....
تقدیم به خودش که می داند
نوشتن و لمسِ واژه های این شعر چقدر درد داشت...
اسفند نودو دو...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.