رقص ِ پرده
در آغوش ِ پنجره
دانی
ز چیست؟
سراب دیده
آمدنت را
از دور دست!
*********************
ریشه ی نیلوفری فاصله ها...
می فشارد گلوی دلتنگی هایم را!
و من،
باز؛
مصرانه هوای آمدنت را،
نفس می کشم
بی هیچ واهمه ای...
**********************************
من از حاصل ِتقسیم ِ
دلتنگی بر دوری
دانستم؛
گاه دیدارها
محول می شود به قیامت!
************************************
و حسن ختام آخرین شعر سال 92
خدایا
مارا دمی
به حال خودمان وا مگذار!
ذره ذره در جای جای ِ
جان و تنمان نفوذ کن
تا آنجا که،
جائی برای غیر تو نباشد...
خدایا
مگذار دفترِ سفید ِ دلمان
پراز سیاه مشق های ِ
شیطانی شود
که؛
دلخوشیش فقط گمراهی ماست...
خدایا
هر کجا حس کردی
این اشرف مخلوقاتت
کم آورده در برابر مکرهای شیطانی
خودت با تمام مهر خدائی ات
پشت و پناهش باش
خدایا
عاشقانه دوستت داریم
کمک کن
تا به جائی برسیم که؛
عشق را فقط و فقط
در وجود پاک تو معنا کنیم !
و لاغیر...
*******************************
سلام به همه ی عزیزان شاعرم
امید که سال نو سالی پراز سلامتی شادی برکت موفقیت و آرامش باشه برای همه شما دوستان خوبم
توی سالی که گذشت خیلی چیزها یاد گرفتم از همه شما خوبان
سپاس گذارم از شما دوستان خوبم همه شما خوبان باعث افتخاریید
دوستتان دارم به مهر
و در آخر،
آخرین زمزمه ی لب های ما وقت سال تحویل
اللهم عجل لولیک الفرج