سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        طناب

        شعری از

        مجید شاکری حسین آباد

        از دفتر مجید شاکری حسین آباد نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ شماره ثبت ۲۴۰۸۵
          بازدید : ۷۲۵   |    نظرات : ۲۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجید شاکری حسین آباد
        آخرین اشعار ناب مجید شاکری حسین آباد

        کوه گردی یک شب تاریک وتار
        درمیان  رشته کوهی بی کران
        ناگهان لغزید پایش روی سنگ
        شدمعلق در زمین و آسمان

        اوطنابی را به دورش بسته بود
        مانع افتادنش شد آن طناب
        پیچ میزد دور خود با هرنسیم
        دروجودش ماتم و ترس وعذاب

        زجه ميزد ای خداوند بزرگ
        یاریم کن، مرگ را حس کرده ام
        ای تو شاه آسمانها و زمین
        هر چه راگویی غلام و برده ام

        بارالهی دین و ایمانم تویی
        این طناب از من اگر گردد جدا
        جان دهم در این شب  سرد و سیاه
        میکنم اکنون توکل بر خدا

        ناگهان آمد صدا از آسمان
        در فضا با عطرخوش بويی طنين
        از میان کهکشانها آن صدا
        آمد و شدرعشه بر قلب زمین

        من شنیدم حاجتت را ای جوان
        ناجيت امشب فقط ايمان توست
        در دلت ایمان اگر داری بدان
        حرف من تنها نجات جان توست

        پاره کن اکنون طنابت را جوان
        ميکنم لطفی به جان توعطا
        بشنو حرفم را طنابت را ببر
        من نجاتت میدهم از این بلا

        وقت سختیها اگر نام مرا
        زينت ذکر و دعايت مينهی
        پاره کن اکنون طنابت را،بدان
        اعتمادت را نشانم میدهی

        مرد بی ایمان دوباره نعره زد
        نیست انسانی مرا یاری کند
        یک مسلمان نیست در این نیمه شب
        از من بی کس پرستاری کند

        صبح فردا در میان نشریات
        تیتر سرخط را نوشتن اینچنین
        یخ زده مردی معلق در هوا
        فاصله یک متر، تا سطح زمین

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0