دوشنبه ۳ دی
ژاکت سیاه شعری از احمد ملک نژاد
از دفتر B52 نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ ۱۴:۴۹ شماره ثبت ۲۳۵۵۸
بازدید : ۳۹۷ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب احمد ملک نژاد
|
از همآغوشی
رود و زمین
(مکث کوتاه)
چه مانده است؟
(مکث)
چند بوته خار
بستری از
ماسه و شن
(مکث کوتاه)
این یادگار را
هم می برند
در آتش قیری
حل می کنند
در آن
عرق ریزان کارگران
(مکث کوتاه)
ژاکتی سیاه
گداخته
(مکث کوتاه)
تنِ
زمین برهنه
می کنند
(مکث)
و شانه ای
در کنار ژاکت
جایگزین
نوازش نسیم
(مکث کوتاه)
موهای لَخت علفزار
(مکث)
بر رویاهایش
غلتک می رانند
(مکث کوتاه)
اگر هر روز
هزاران خودروی هرز
بر روانش
راه رود
زخم ردِ ترمز
بر تنش
بگذارد
خوابش را
بوقهای ناکوک
درهم زند
(مکث کوتاه)
حق ندارد
اندکی بلرزد
جامه اش بدرد
آسفالت
(مکث کوتاه)
ترک بردارد
پی نوشت: کلیه حقوق برای نشر ناکجا محفوظ است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.