من سینه ام به تیر عشق سپر میکنم
در سینه جای نشد، بـر جـگـر میکنم
دیـوانه وار، بـار سفـر بنـدم و سپس
پـای پیـاده بـه عشق سفـر میکنم
آسان شود به من آن مشکلات راه
بـا عشق، بـه راه عشق سفـر میکنم
هم مسلکان به دیده اغماض بنگرید
من منجمم، لیک نظر به قمر میکنم
مائیم سر به راه عشق نهادیم با شتاب
صدها شتاب در ره عشق بیشتر میکنم
سنگینی رسالت عشق، باری است به قلب
کارم فقط همین دست بر کمر میکنم
ما عاشقان به رشته عشق گره خورده ایم
هر لحظه من گره را همی بیشتر میکنم
گمنام عاشق است هـمانند عـاشقان
مردانه وار، خدمت به خلق بشر میکنم
دیـوانه وار، بـار سفـر بنـدم و سپس
پـای پیـاده بـه عشق سفـر میکنم
آسان شود به من آن مشکلات راه
بـا عشق، بـه راه عشق سفـر میکنم
هم مسلکان به دیده اغماض بنگرید
من منجمم، لیک نظر به قمر میکنم
مائیم سر به راه عشق نهادیم با شتاب
صدها شتاب در ره عشق بیشتر میکنم
سنگینی رسالت عشق، باری است به قلب
کارم فقط همین دست بر کمر میکنم
ما عاشقان به رشته عشق گره خورده ایم
هر لحظه من گره را همی بیشتر میکنم
گمنام عاشق است هـمانند عـاشقان
مردانه وار، خدمت به خلق بشر میکنم