سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 27 فروردين 1404
    18 شوال 1446
      Wednesday 16 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        چهارشنبه ۲۷ فروردين

        ققنوس دل

        شعری از

        علی مبین(بغض دلتنگی)

        از دفتر بغض دلتنگی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۲ ۲۲:۱۴ شماره ثبت ۲۱۸۵۱
          بازدید : ۸۵۵   |    نظرات : ۷۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی مبین(بغض دلتنگی)

        امشب بیا عاشقی با چشم تر آمده است

         

        ققنوس دلی اززیر خاکستر آمده است

         

        از شرم تو یادش رفته گل بیاورد  ولی

         

        امشب برای دیدنت با ساغرآمده است

         

        آغوش مهربانی ات را باز کن به روی من

         

        پروانه ی مست تو پر شور و شر آمده است

         

        آسان به دست نیامده این عشق،باورنمیکنی!

         

         بشکاف این سینه ی مرا و بنگر،آمده است؟!

         

        گفته اند که انسان عاقل، عاشق نمی شود

         

        عقلی نماند ، وقتی گل معطر آمده است

         

        دیوانه ام نخوان،من فقط دیوانه ی تو ام

         

        دیوانه ای که نه با  پا، بلکه با سرآمده است

         

        دو ضربدر دو ،که همیشه چهار نمی شود

         

        می بینی که...عشقم از پس ِعقل برآمده است

         

        دیروز تا گفتم دوستت دارم، رفتی ونیامدی!؟

         

        دیرگفتم! یا جمله از این  قشنگتر آمده است

         

        من از ته دل  گفتم که عاشقم،این قبول نیست

         

        شعری که صبح سرزد،اکنون  پشت در آمده است

         

        باور اگر نمیکنی که  عاشقت شده ا م....!؟

         

        با این حساب کار این دل من در آمده است...

         

         

        پ.ن

        درخواست نقد دارم.اگه اشکال وزنی داره!! یا هرچی ... ممنون میشم استادان بفرمایند./.

        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        آذر دخت

        روزگاریست که در میخانه خدمت میکنم ااا در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
        سیده نسترن طالب زاده

        د ساربانا بار بگشا ز اشتران ااا شهر تبریزست و کوی دلستان ااا درودی دگربار سرکارخانم دکتر حسین زاده شهدخت ادب و عرفان و تعالی ااا اشعلری برگزیده از دیوان استاد بهار بود تقدیم حضور یازان و دوستات ااا دور است از ادب کمترین ااا طعنه و ایذا در محضر سروران عالی قدر ااا ژرف بود ابیات در نگاهم همین ااا با مهر بی مر
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        من متعجبم سلام بانو دکتر طالب زاده نمی دانم سلام و احوال پرستی تان بامن کجا و شعر طعنه دار زهرآگینِ فرومایه خواندن دوستان من یا من کجا ااا خب کدام یک را باور کنم ممنونم از فیض نصایح ملوکانه ی شما بانو واقعا نواختی مان آه و بدرود
        سیده نسترن طالب زاده

        ر مگیر از فرومایگان دوستان اااا که حنظل نکارند در بوستان اااا که ذات نکو آید از خانمان ااا چنان آب نیکو که از اسمان اااا درودتان بانوی معززنیمه شب بهارانه نیکوو بکام
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        هاتفِ جانم صبا گوی ز دلبر خبر ااا عشق بیاوَر مرا اوست نَفَس را اثر ااا سلام شب و روزگارهمگی خوش بداهه بدرود ااا ر

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1