از قصه ی یارانه دگر خون به جگر شد / دیدی چه خبر شد
از غرغر و بی پولی زن ،گوش که کر شد /دیدی چه خبر شد
ماهی چهل و پنج تومان هیچ اثر داشت/البته ضرر داشت
این دادن یارانه بسا مایه ی شر شد/ دیدی چه خبر شد
گفتند که ایرانی قوی پنجه و مرد است/هنگام نبرد است
هر ثانیه از ثانیه ی قبل بتر شد/ دیدی چه خبر شد
مژده که دهک های ضعیف وقت کباب است/ حاشا که سراب است
جان تو همی جیب پر از سکه و زر شد/ دیدی چه خبر شد
از صورت در هم شده ی خلق هویداست/ غم ها همه پیداست
له گشته و چشما همگی قرمز و تر شد /دیدی چه خبر شد
اجرای هد فمند ی یارانه خرابیست/ این حرف حسابیست
از هول حلیم دیگ حلیم ریخت دمر شد/ دیدی چه خبر شد
پول همه اجناس کجا قد فلک بود / این کار کلک بود
این کار کجا بهر وطن مایه ی فر شد/ دیدی چه خبر شد
این دولت ده بهر خلایق چه ثمر داشت/ هر روز ضرر داشت
هر روز ز روسیه و چین دست به سر شد/ دیدی چه خبر شد
از فرط تورم همه افتاده به سختی/ ای وای چه بختی
از شدت سختی پدرم دست به کمر شد/ دیدی چه خبر شد
شعر یارانه بر داشتی است ازشعر شاعر شهید میرزاده ی عشقی با عنوان: دیدی چه خبر بود.