سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      عقاب

      شعری از

      رضا نظری

      از دفتر چهار پاره ها نوع شعر چهار پاره

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۲ ۰۰:۲۳ شماره ثبت ۲۱۱۴۴
        بازدید : ۵۸۰۲   |    نظرات : ۴۱۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      تقديم به "محمدرضا شفيعي كدكني" كه آثار ايشان همواره راهنماي حقير بوده...

      اگرچه  در  خور  نبودن  اين  قطعه  را  به  بزرگواري شان  خواهند بخشيد...

       

      عقاب

       

      عقابي  پير  و  تنها  بر  فرازي

      به  ياد  سال هاي  اوج  و  پرواز

      شكوه  و  قدرت  و  شور  جواني

      به  قانون  فلك ، هم سان  و  هم  راز

       

      در  ايام  گذشته  غوطه ور  شد

      در  آن  روز  وداع  تلخ  و غم بار

      پدر ، پير است  و  فرتوت  است ... اما

      به  حس  اوج  و  پرواز  است  سرشار

       

      نه  منقار  و  نه  آن  چنگال  پولاد

      نه  ديگر بال هاي  پر شكوهي

      نه  چشمان  بزرگ  و  تيزبيني

      كه  بيند  دشت  را  از  اوج  كوهي

       

      به  روي  صخره اي  بر  اوج  قله

      دو  شه بال اش  گشود، از سنگ برخاست

      به  سوي  آسمان رفت، آه... اما!

      سقوطي دردناك... - اين شيوه ي ماست -

       

      ..........................................

       

      به  خود، مي گفت: "  اين  شد  سرنوشتم؟!

      سقوطي  دردناك  از  اوج  افلاك؟!

      زماني  پادشاه  آسمان ها

      كنون بايد  شوم  هم بستر  خاك؟!

       

      دو  چنگال اش  چنان  گيسوي  پر موج

      خميده ست  و  نمي گيرد  شكاري

      و  آن  منقار هم  گويي كه  از  غم

      نمي آيد  ز  دستش  هيچ  كاري!

       

      به  خود  آمد  عقاب  پير  تنها

      نگاهش  آسمان  را  سخت  كاويد

      -"نمي خواهم چنين  مرگ  و  سقوطي

      بمانم  تا  ابد ، مانا و جاويد"

       

      .....................................

       

      به  روي  قله  غاري  بود ،  تاريك

      به  داخل  رفت ، از  ديده  نهان  شد

      به  زهدانش  فتاده  تخته سنگي

      كه  چندي  بعدتر  قلب  جهان  شد

       

      -" كنون  وقت است ، وقت  آزمودن

      نمي خواهم روم  از  ياد ، چون برگ"

      به  روي  تخته سنگ ، استاد ، لختي

      مصمم  گفت  آن دم : " مرگ ، بر  مرگ"

       

      در  آن  هنگام  و  در  آغاز  راه اش

      فرو  كوبيد ، منقارش بر  آن  سنگ

      شكست  و  خرد  گشت  و  ريخت  بر  خاك

      جهان ، در  پيش  چشمش  تيره  و  تنگ

       

      دو  چنگال اش  به  روي  سنگ  مي زد

      تحمل  بايدش اين  درد  جانكاه

      چنان  تيري  به  مغز  استخوان  بود

      نفس ، با  مرگ ، هم سان  شد  در  اين  راه

       

      به  هوش  آمد... پر  از  درد است... آري

      وليكن   تاب  بايد  آرد  اين  درد

      كه  اين  يك  زايش  مملو  ز  رنج  است

      عيار  است اين ، عيار  مرد  و  نامرد

       

      يكا يك  پر  آن  شه  بال  ها  را

      به  منقارش  گرفت  و  كند  از  جاي

      فغانش  را  فرو  مي خورد  در  خويش

      جهانش  تيره  شد، افتاد ،  از  پاي

       

      ..........................................

      ( -  گرسنه ، خسته  و  زخمي ، شكسته

      قدم  در  راه  مردان ، مي گذارم

      به  افسون  قلم  ،  بر قلب  عالم

      سرودي  نو  به  هستي  مي نگارم  - )

      ....................................

       

      به  چندين ماه  در  زهدان  آن كوه

      بدون  طعمه  دور  از  هر  شكاري

      به  روي سنگ ، در نشو و نما بود

      چه سخت ، اما... چه  شيرين، انتظاري

       

      پس  از  چندي  ز  جاي  خويش  برخاست

      درون   غار  را  چندي  نگه   كرد

      به  راه  افتاد ، رفت  از  غار  بيرون

      رها  گشت  او ،  هم از  رنج و  هم از  درد

       

      عقاب  آمد ، ولي  با  شيوه اي نو

      دو شه بال اش  بسي  زيبا  و خوش رنگ

      به  منقاري  سپيد و صاف و براق

      عقابي  تيز بين و آهنين  چنگ

       

      عقاب  آمد  كه  در  اين  جامه ي نو

      همه  عالم  به  طرزي  نو  ببيند

      ميان  آسمان ، در  آن  افق ها

      چنان خورشيد  آن  بالا  نشيند

       

      نگاهش  تا  فراسو  گسترانيد...

      همه  عالم  به  چشمش  پاك  مي ديد

      به  فكري  نو  ،  جهان  تازه اي  را

      از  اوج  آسمان  تا  خاك   مي ديد

       

      دوباره  بر  فراز  قله ها  شد

      شده  با  آسمان ، هم ساز  و  هم  راز

      رسيده  موسم  بالا  پريدن

      دوباره  حس  پروز  است... پرواز...

       

      ...........................................

       

      پ.ن.

       

      نسخه ي اوليه ي اين شعر در تاريخ 1392/5/7 نوشته شد و بارها ويرايش و چكش كاري!! روي آن انجام گرفت...

      اين نسخه كه نسخه ي نهايي ست در تاريخ 1392/8/21 نوشته شد....

       

      هر  نوع  نقدي  آزاد  است...

      ۳۱
      اشتراک گذاری این شعر
      ۱۴۶ شاعر این شعر را خوانده اند

      رضا نظری

      ،

      آنا پورتقی

      ،

      فاطمه نجف زاده

      ،

      حوریه(دلشید)اسماعیل تبار

      ،

      محمد مير سليماني بافقي(باران)

      ،

      مریم حشمت پور

      ،

      عبدالوهاب (وهاب) شیرودی

      ،

      طاها محبی (حزین)

      ،

      نجلا خیامی

      ،

      فرید عباسی

      ،

      مهران حبیبی (شبگرد)

      ،

      مبین تخلص بغض دلتنگی

      ،

      الهه معین زاده(نسیم شرق)

      ،

      حسين باران(کاک باران)

      ،

      فرمیسک (هاوار هه لوی)

      ،

      سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)

      ،

      فروزان شهبازي

      ،

      میثم دانایی

      ،

      فریبا مُطاعی

      ،

      هاشم دانش مایه(دانش)

      ،

      مهدی خدایی (آیدین)

      ،

      شکوفه مهدوی (بهارانه)

      ،

      محمد رضا نظری(لادون پرند)

      ،

      رضا آرمان

      ،

      صدف عظیمی

      ،

      فاطمه رها

      ،

      مینا فیروز

      ،

      پگاه دوسته پور(شهرآشوب)

      ،

      بهروز عسکرزاده

      ،

      سمانه هروي

      ،

      ایـّـوب ایـّـوبی

      ،

      منوچهر مجاهدنیا

      ،

      زهرا جباری (فروردین دخت)

      ،

      سیده نفس احمدی

      ،

      حاجی محمود جعفری

      ،

      عزیزکلهر بنیانگذار شعر وحشت ایران

      ،

      وجیهه سادات سیدی

      ،

      علی رحمانی ( درویش )

      ،

      آرزو محمدی

      ،

      عباسعلی استکی(چشمه)

      ،

      علی افشاری

      ،

      ناهید فتحی (راشا)

      ،

      جواد کشته گر

      ،

      حامد خلجی

      ،

      سید حمید رضا مرتضوی(برگ سبز)

      ،

      محمدرضا پهلوان(عرشيا)

      ،

      مسعود میناآباد

      ،

      ابراهیم حاج محمدی

      ،

      ارشک امیری توسلی

      ،

      سمیه سلطانی(سایه عشق)

      ،

      علی ناصری(عین)

      ،

      وحید ممی زاده

      ،

      منصور دادمند

      ،

      ساحل شیدا(ساحل)

      ،

      حوریه هاتف

      ،

      صفیه پاپی

      ،

      تینایاسین

      ،

      ماه بانو

      ،

      ملکی(دریا)

      ،

      فرحناز راسخ

      ،

      علی اصغر اقتداری (حرمان)

      ،

      سعیده معتمدی

      ،

      جواد مهرگان مجد

      ،

      مرتضی کشاورز (تفاوت)

      ،

      مینا علی زاده

      ،

      شرمینه بهاروند

      ،

      رضا جوکار

      ،

      باقر اللهیاری

      ،

      مژگان میرافضل

      ،

      کیوان رادفر

      ،

      يدالله عوضپور آصف

      ،

      زیبا بهرامی زاده

      ،

      عبداله حسینی

      ،

      حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)

      ،

      احمدرضا ناصری

      ،

      سارا انصاری

      ،

      رحیمه نیکوحرف

      ،

      نسيم خسرونژاد صبا

      ،

      زهرا کاظمی

      ،

      جوادرحیمی(راحم)

      ،

      عليرضا حكيم بيرانوند

      ،

      زهرااحسانی

      ،

      مازیاربازگیر

      ،

      سیده نسترن طالبزاده

      ،

      راد ( احسان )

      ،

      خوجه خرسه

      ،

      سکینه تاجمیری (نوا)

      ،

      مهدی رستگاری

      ،

      جمیله عجم(بانوی واژه ها)

      ،

      فاطمه سادات بحرینی

      ،

      سیدحسین غفاری

      ،

      طارق خراسانی

      ،

      مونس ارجمندی

      ،

      شفق

      ،

      غلامرضا مهدوی(مهدوی)

      ،

      احمد غفوریان سیستانی

      ،

      عباس زارع میرک آبادی

      ،

      عباس خوش عمل کاشانی

      ،

      تاراز (امین افضل پور)

      ،

      جواد مهدی پور ( آزاده )

      ،

      مهرداد رنجی(رنجور)

      ،

      فرهنگ باریکانی (صالح)

      ،

      فرزان رادفر

      ،

      بهار تهرانی

      ،

      محسن آریان

      ،

      حسین راستگو

      ،

      مرتضی فیضی (هاوار)

      ،

      رضااشرفی فشی

      ،

      امیدمرادی

      ،

      علی غلامی

      ،

      فاطمه ضیاالدینی

      ،

      جمیله زینعلی

      ،

      علی دولتی

      ،

      محسن افشار نادری

      ،

      سیاوش پورافشار

      ،

      سودابه برزگر

      ،

      محمد دهقانی هلان

      ،

      مریم شجاعی(بشارت )

      ،

      جعفر جمشیدیان تهرانی

      ،

      سید مصطفی طباطبایی

      ،

      منصور شاهنگیان

      ،

      مسيحا الهياري

      ،

      عظیمه ایرانپور

      ،

      بتول عباسی

      ،

      رضا محمدصالحی

      ،

      لـــــــــــــــیلا رنجبران

      ،

      سیماسلمانی

      ،

      فاطمه توکلی

      ،

      عباس وطن دوست

      ،

      شاعرتنها

      ،

      فرهاد مهرابی

      ،

      فریما محبوبی

      ،

      مجتبی شه ستا

      ،

      ملودی ( ترانه )

      ،

      مژگان روحانی

      ،

      نينا معقولی

      ،

      حجت اله یعقوبی(سکوت)

      ،

      باقر رمزی ( باصر )

      ،

      محسن پاده بان

      ،

      علی اسماعیلی

      ،

      ناصرحجازي

      ،

      لیلا ابراهیمی

      ،

      پروین هاشم پور

      ،

      نیما نوری

      ،

      علیرضا آیت اللهی

      ،

      سینا دژآگه

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0