پنجشنبه ۲۹ آذر
|
دفاتر شعر وحید خانمحمدی (ياور)
آخرین اشعار ناب وحید خانمحمدی (ياور)
|
هوا هم سخت دلگير است...
چقدر درد است
بخواهي و نداند او...
دره قلبش به قفل بي خيالي
بيازيند باز هم...
منه بيچاره از عشقش...
چو اسپندي در آتش...
و او شادان از اين معشوقه
در آتش كشيدنها...
چه بايد كرد...
مگر جز صبر كاري هست...
فقط كوييست در اين شهر...
من نشانش خوب ميدانم...
كوچه هايش آشنا ...
هوايش مست از بي اعتناييها....
آري كوچه صبر است...
و من عابر هر روز اين كوچه...
چه شبها من پي درمان
در اين بي راهه ها
در اين پس كوچه ها
آواره ميگردم...
تمام دردها بي درمان ...
تمام عشقها بي سامان...
تمام يارها بي "" ياور ""...
دگر من نخواهم گشت
پي درمان اين درد بي صاحب...
ميداني...
درمان تمام دردهايم
در ميان خاطراته مبهمت
در كنار آن آتش سوزان عشقت
سخت ميسوزد....
خودم درمان دردم خوب ميدانم...
بايد ساخت...
بايد سوخت...
بايد عادت كرد بر نديدنها..
خو خواهم كرد ...
تو راحت باش....
....................................
وحيد خانمحمدي (ياور)
....................................
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.