شام آخر
آنکه خونش در رگم جاریست،کیست؟
آنکه جایش در دلم خالیست،کیست؟
عطرگیسویش دلم را می ربود
طعم یاقوت لبش عالیست،کیست؟
ابروانش خنجر پیوسته بود
رنگ چشمانش فقط آبیست،کیست؟
قلب من روزی پذیرای که بود
آنکه روزی دردلم می زیست،کیست؟
محرم اسرارقلبم کو؟ کجاست؟
گفتمش از عشق،گفتاچیست،کیست؟
تاابدمهرش به یادم هست لیک...
مهر من دیگرزیادش نیست، کیست؟
آنکه شام آخر از تقدیر گفت
تاسحربرشانه ام بگریست،کیست؟
روزی مهمان دلش بودم دریغ...
آنکه گفتادردل من کیست؟کیست؟
............................................................................
در آخر از همه عزیزانی که تا به امروز مرا همراهی کردند تشکر میکنم خصوصا از اساتیدی چون استاد دلجویی ،استاد سید محمد مهدی فقیه ،استاد بافقی، استاد حسینیان،بانو ستایش کیا،بانو فرمیسک،بانو طغیانی،بانو اقلیدی، بانو عظیمی و ........ که با نقد های ارزشمندشون بنده حقیر را شرمنده می کنند و اگر این بزرگواران نبودند من نیز آنچه هستم نبودم...
و کمال سپاس را از میدیریت محترم سایت شعرناب دارم که این فرصت ارزشمند را در اختیار ما قرار داده اند.
اگر نامی از قلم افتاده ...پوزش میطلبم ... قصدم جسارت نبوده و نخواهد بود