سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      زلال عاشورایی

      شعری از

      ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )

      از دفتر زلال نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ ۲۳:۴۷ شماره ثبت ۲۰۱۷۹
        بازدید : ۹۵۲   |    نظرات : ۱۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )
      آخرین اشعار ناب ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )

      سوّم نوشت: «خون»

      .

      .

       
      مـردی نماز کـرد
      بعـد از نمـاز، دست بـاز کـرد
      گفتـا:«بـده خـدای من، آنچـه صلاح توست!»
      خالق، نظر بـه طرح  راز کرد
      پـرونده  ساز کـرد
        .
      اوّل نوشت:«نور»
      تایید لحظه هائی از حضور
      یعنی: تمام شد سخن  بنده، حـرف نیست
      بایـد مقـامی آورنـد جــــور
      در یک جهان دور
        .
      دوّم نوشت: «آب»
      صیقـل بـه روح ، زیـــــر  آفتـاب
      یعنی: هر آنچه داخل جسم است رفتنی ست
      گاهی به نرمی و گهی شتاب
      گاهی در اضطراب
        .
      سوّم نوشت:«خون»
      طرحی شبیه نقشه ی جنون
      رازی کــه در کلاس تمنـّای معنـوی ست
      یعنـی: عـلامتـی ز دل بـرون
      با حکم «راجعون»
        .
      آنگه فرشتگان
      مست شکـوه محضر انسان
      در آسمـان حیــرتش  اصل نمـــاز  را
      کـــردنـد ادا از دل و از جـان
      در عالم عرفان
        .
      آری،چنین شدست
      رجعت بـــه مـاورا یقین شدَست
      اینجا  پُـلی  بُــوَد بـــه  تجلـیّ گــه  شـهـود
      آنکس که عاشق زمین شدست
      دردآفرین شدست
        .
      بایـد بـه نـــــور رفت
      در موقعش  ز خـاک  دور  رفت
      یعنی:بــه دام  نفس مبادا  اسیـــــــــر گشت
      بایـد که  غرق  در حضور رفت
      سرحال و جور رفت

       

       

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1