يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر غلامرضا محمدی/کویر
آخرین اشعار ناب غلامرضا محمدی/کویر
|
به غیرِ مرثیه،مرغ ِچمن ،نوا نکند
لبی به خنده در این باغ،لاله وا نکند
مُحَرم آمد وصد کاروان غم آورده است
غمی بزرگ که منزل در این سرا نکند
زمین ضعیف وجگر، خون وهر چه دل ،مجنون
غمی شگفت چنین،پس کجای ،خانه کند
خبر کنید فلک را ستاره را ،مه را
زمین ،یگانه ودست یکی صدا نکند
غمی بزرگ چنین،از توان ما، دور است
دلا بسوز که این غم ترا، رها نکند
ترا رها نکند این خجسته دردِ غریب
ترا رها نکند تا ترا دوا نکند
چه دردهای ِحقیری که در زمین جاریست
خدا اسیر ِچنین دردها ترا نکند
دعای روز وشبم از خدایِ عشق این است
که از ولایت خوبان ترا جدا نکند
دلی که نشکند اینجا ،چه بی نوا سنگی است
دلی که نشکند اینجا، دگر وفا نکند
دریغ ودرد دلی را که از فراتِ سرشک
زنینوای شهیدان ،چو، نی ،نوا نکند
دو دیده دارد واز دیدگان چه دارد چشم؟
کسی که گریه بر احوالِ کربلا نکند
حسین ِ عشق !چه کردی؟ که عقده های زمین
به گریه وا نشود تا ترا بهانه کند
خدا گُزید ترا ،ساخت پس ،حقیقتِ عشق
که عشق جز تو مَجاز است،کس بنا نکند
چه رفته است میان ِتو و خدا که ترا؟
به غیر خویشتنِ خویش ،خونبها نکند
منم "کویرِ" عطشناکِ سرزمینِ فراق
که جز نگاه ِ تو ام ،خاک، کیمیا نکند
"کویر" ویک نفس از نینوا جدا ،هرگز
"کویر" ودوری از آلِ عبا ،خدا نکند
____________________________
غلامرضا محمدی /کویر/یزد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.