سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      هنوزِ من؛

      شعری از

      داریوش پورافشار

      از دفتر انسوی دیروز نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۲ ۲۳:۳۸ شماره ثبت ۱۹۳۶۰
        بازدید : ۷۵۱   |    نظرات : ۲۷

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      < عینِ تمامِ لبهای تاوُل زده در  دنیا،
      میگشایم  لب به بی کسی ها؛ 
       
      عینِ تبسمِ قبلِ خوابْ ،
      همانندِ جُغد ،
      هو میکشم برای تمام  زنده ها ؛
       
      و من  خوب  می بینم  ومی لمسم   ،
      کهِ هنوز   ،
      هنوز باد می وزد ،
      هنوز اکسیژن هست, 
      هنوز- آسمان ،زمین ،ستارگان ،خران ،ادمیان وووووو،،،
      از هر چیز دانه ای  هست ،
       
      آری اینچین هنوز هست و هست؛ 
      آمآ هنوزهای من چیزِ دِگراست ،
       
      هنوزِ من؛  دستِ پدر می لرزد ،
      ؛ مادر احساسش را بعده ۶۰ سال نهان میمکد ؛
       
      هنوزِ من؛  چایم دو حبه قند سهمیه دارد ،
      ؛  فقط جمعه ها سرِ سفره یمان، با دعا گویان، شاید مرغی  پای گذارد ؛
       
      آری 
       
      هنوزِ من؛  عید به عید کاسهِ  آجیلِ مان  نُخود دارتر  می شود،
      ؛  سیزده بدرمان در حیاطمان بدر می شود؛
      ؛  در اتاقم عکس فردین نمیگذارد،
      خواهرم بی چادُر پای دَر کوچه گذارد؛
       
      هنوز من؛
       
       آری  
       
       ،لای کتابم ،عکس دخترِءءء؟
      خوابم را عشق  ،
      و عشق بی مایه ،آدم را دلقکِ دنیا می کند؛
       
      هنوزِ من؛ و  هنوزِ من ؛  سر کوچه ی محلِ مان ، 
       اسمِ ما،بر شیشه ی  مغازه ی مش رحمت، آقای می کند ،
      ودست به دامانمان می شود ،
      که نسیه مُرد، آهای  کجایید ،کجایید, بییایید زنده اش کنید؛
       
      و وو,, هنوزِ  من؛ 
      آه ای هنوزِ  بیچاره ای من،، 
      تو قبِل خواب صدایش می کنی،
      اما به کدامین روز، او  تورای  صدا میکند،
       
      نمیدانم؟
      و 
      هنوز  نمیدانم؟ >
       
       
      پ .ن 
       
      سوار ارابه ای زمان,
       سفر بس طولانیست میدانم- 
      اما نمی افتم از پای /
      میروم تا نشان را لب گیرم,,
      حرمت را باز یابم,,
      در متن زندگی قلم را نشانم,
      و رابطه ی  خدا و آدم را به خود فهمانم  ,
      آری 
      از پای نخواهم افتاد ؛
      گر  چه 
      به درازای عمر دلخوش ندارم ,
      اما به لحظه  امیدوارم , امیدوار.
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3