يکشنبه ۴ آذر
التماس باران شعری از موسی عباسی مقدم
از دفتر سایه وسنگ نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۲ ۰۴:۰۳ شماره ثبت ۱۸۹۶۷
بازدید : ۶۳۴ | نظرات : ۲۳
|
دفاتر شعر موسی عباسی مقدم
آخرین اشعار ناب موسی عباسی مقدم
|
تاجان من قدم زددربین باد وتوفان
لبریز شد تن من از التماس باران
در سیل دیدم امروز فریادهای خاموش
بگذار تا بگویم فریاد از این بیابان
من خود به خود نتابم این بی قراریم را
تا بر دلم نتابدخورشید در شبستان
مرهم برای یعغوب در كاروان ما هست
راهش ولی درازاست از مصر تا به كنعان
توای جهان نبودی جز قصه ای برایم
گول ترا نخوردم با سفره های الوان
این هدیه ی جهان هم جز پای یك ملخ نیست
آنهم كه برد موری در خانه ی سلیمان
آنقدرها دویدم تا كه نفس بریدم
هن هن كنان رسیدمآخر به خط پایان
نوع مطلب :
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.