به نام خداوند صدف
وقتی که غزل به پای تو مرد
آری ، دلم برای تو مرد
بازیچه ی تقدیر شدم دوباره
اینبار هوس به جای تو مرد
فریاد و فغان کنم که نیستی
در خانه ی من صدای تو مرد
ملحد شده ام به کیشت اما
گفتی که به من: خدای تو مرد
مرگ و نفس و هوای خانه
هر بود و نبود سوای تو مرد
باز یک غزل غمین سرودم
اما غزلم به پای تو مرد
امضا سر سطر:
دلم میخواهد شعرم پاره پاره شود....
پس نقد کنید لطفا....!