سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        عشق می ماند...

        شعری از

        مهدی خدایی (آیدین)

        از دفتر حرفهایی از سکوت... نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۸ شهريور ۱۳۹۲ ۲۰:۴۷ شماره ثبت ۱۷۵۶۸
          بازدید : ۶۴۱   |    نظرات : ۱۰۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        داستان کوتاه...

        ___________

        راز سبزی کاج...

        .

        بهار عاشق  پاییز شد

        یک روز صبح  زمستان

        زود از خواب برخواست

        پیراهن گلدار پوشید ،

        سر کوچه تابستان

        کنار  تک درخت  کاج نشست

        و منتظر ماند.

        .

        شب و روز گذشت

        و بهار همچنان  در کنار کاج  بود.

        تا که یک روز،

        نسیم پاییز  شروع به وزیدن کرد

        و چشمان بهاربی اختیار

        به خواب رفت .

        .

        اما کاج  نخوابید

        و سبز ماند،

        تا پیغام عشق بهار را

        به گوش پاییز برساند ...

        .

        ______

        .

        کجای جاده جا ماندی

        تو ای خورشید من

        که من درشب

        و این احساس تاریکی ،

        جاماندم...

        .

        ____

        تقسیم نمی شود عشق ،

        ولی امشب ،

        خیال تو

        میان من و صدای شب

        و این جیرجیرک تنها

        چه عاشقانه قدم می زند.

        و تو

        آرامتر از همیشه

        بر روی دیوار تنم

        چون نیلوفری می خزی

        گلویم را می فشاری

        و تقسیم می کنی

        هر قطره اشکم را

        میان گلبرگهایت...

        ___________

        ختم کلام با نجوایی عاشقانه:

        .

        خدایا !

        تا به آن هنگام

        مجال نوشتن به من عنایت فرما

        که ذهنم در پی کمال و دلم در آغوش تو آرام گیرد

        و آن هنگام

        قلم را از من بستان،

        که رسالتم در بیان عشق

        و پیغامم در میان دلدادگان درگاه تو به اتمام رسیده باشد.

        .

        خدایا !

         به من بیاموز،

        که معلم من تو هستی

        و از من بگذر،

        که تنها دلیل تکرار نفسهایم

        عشق توست...

        .

        _______

        .

        پی نوشت:

        می دانم طولانی شد

        ولی شاید فردایی نباشد !...

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2