دوشنبه ۳ دی
در اوج حتما کسی هست، خوانَد رمان من و تو شعری از جواد عباسی جندانی
از دفتر آواز بی صدا نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲ ۱۵:۲۱ شماره ثبت ۱۷۱۹۴
بازدید : ۵۹۹ | نظرات : ۱۴
|
دفاتر شعر جواد عباسی جندانی
آخرین اشعار ناب جواد عباسی جندانی
|
از رنج دنیا به پایان،آمد توان من و تو
ای دل ز غمها روان شد،اشک روان من و تو
در این هیاهوی شادی،بین نوید منادی
آیا کسی هست بیند،آه و فغان من و تو؟
در این جهان جای ما نیست،شخصی هم آوای ما نیست
شاید مکانی دگر بود، جای جهان من و تو
جز تو ندارم کسی را ،از خود براندم بسی را
کاش پیوندی همیشه ،باشد میان من و تو
روزی که مرگم بیاید ،پاییز برگم بیاید
هیچ انسانی نفهمد ،مرگ عیان من و تو
با آنکه دلگیر گشتم،از فرط غم پیر گشتم
در اوج حتماً کسی هست،خوانَد رمان من و تو
با سلام خدمت همه شاعران گرامی
پذیرای هر گونه نقد از جانب شما هستم
با تشکر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.